آن از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) مثنوی معنوی 51
1. آن یکی مرد دومو آمد شتاب
پیش یک آیینه دار مستطاب
1. آن یکی مرد دومو آمد شتاب
پیش یک آیینه دار مستطاب
1. در صحابه کم بدی حافظ کسی
گرچه شوقی بود جانشان را بسی
1. آن یکی را یار پیش خود نشاند
نامه بیرون کرد و پیش یار خواند
1. آن یکی در عهد داوود نبی
نزد هر دانا و پیش هر غبی
1. تا که روزی ناگهان در چاشتگاه
این دعا میکرد با زاری و آه
1. ای تقاضاگر درون همچون جنین
چون تقاضا میکنی اتمام این
1. علم را دو پر گمان را یک پرست
ناقص آمد ظن به پرواز ابترست
1. کودکان مکتبی از اوستاد
رنج دیدند از ملال و اجتهاد
1. اختلاف عقلها در اصل بود
بر وفاق سنیان باید شنود
1. روز گشت و آمدند آن کودکان
بر همین فکرت ز خانه تا دکان
1. سجدهٔ خلق از زن و از طفل و مرد
زد دل فرعون را رنجور کرد