غزلیات در دیوان شمس جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

3590 اثر از غزلیات در دیوان شمس جلال الدین محمد مولوی(مولانا) در سایت شعرنوش گردآوری شده است. در این مجموعه می‌توانید اشعار معروف، عاشقانه و حکیمانه جلال الدین محمد مولوی(مولانا) را به‌صورت دسته‌بندی‌شده و با قابلیت جستجو مطالعه کنید. شما در حال مشاهده صفحه 81 از این مجموعه هستید.

امسال از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 877

1. امسال بلبلان چه خبرها همی‌دهند
یا رب به طوطیان چه شکرها همی‌دهند

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 7 بیت

صحرا از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 878

1. صحرا خوشست لیک چو خورشید فر دهد
بستان خوشست لیک چو گلزار بر دهد

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 14 بیت

صبح از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 879

1. صبح آمد و صحیفه مصقول برکشید
وز آسمان سپیده کافور بردمید

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 16 بیت

صد از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 880

1. صد مصر مملکت ز تعدی خراب شد
صد بحر سلطنت ز تطاول سراب شد

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 8 بیت

آه از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 881

1. آه که بار دگر آتش در من فتاد
وین دل دیوانه باز روی به صحرا نهاد

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 10 بیت

جامه از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 882

1. جامه سیه کرد کفر نور محمد رسید
طبل بقا کوفتند ملک مخلد رسید

برای مشاهده کامل کلیک کنید


2 دقیقه زمان مطالعه 18 بیت

جان از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 883

1. جان من و جان تو بود یکی ز اتحاد
این دو که هر دو یکیست جز که همان یک مباد

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 6 بیت

پرده از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 884

1. پرده دل می‌زند زهره هم از بامداد
مژده که آن بوطرب داد طرب‌ها بداد

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 15 بیت

بار از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 885

1. بار دگر آمدیم تا شود اقبال شاد
دولت بار دگر در رخ ما رو گشاد

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 7 بیت

از از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 886

1. از رسن زلف تو خلق به جان آمدند
بهر رسن بازیش لولیکان آمدند

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 9 بیت

روبهکی از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 887

1. روبهکی دنبه برد شیر مگر خفته بود
جان نبرد خود ز شیر روبه کور و کبود

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 15 بیت