بر از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 503
1. بر شکرت جمع مگسها چراست
نکته لاحول مگسران کجاست
1. بر شکرت جمع مگسها چراست
نکته لاحول مگسران کجاست
1. خیز که امروز جهان آن ماست
جان و جهان ساقی و مهمان ماست
1. پیشتر آ روی تو جز نور نیست
کیست که از عشق تو مخمور نیست
1. کار من اینست که کاریم نیست
عاشقم از عشق تو عاریم نیست
1. کیست که او بنده رای تو نیست
کیست که او مست لقای تو نیست
1. شیر خدا بند گسستن گرفت
ساقی جان شیشه شکستن گرفت
1. مرغ دلم باز پریدن گرفت
طوطی جان قند چریدن گرفت
1. باز به بط گفت که صحرا خوشست
گفت شبت خوش که مرا جا خوشست
1. همچو گل سرخ برو دست دست
همچو میی خلق ز تو مست مست
1. صبر مرا آینه بیماریست
آینه عاشق غمخواریست
1. کیست در این شهر که او مست نیست
کیست در این دور کز این دست نیست