1 ای شاه جسم و جان ما خندان کن دندان ما سرمه کش چشمان ما ای چشم جان را توتیا
2 ای مه ز اجلالت خجل عشقت ز خون ما بحل چون دیدمت میگفت دل جاء القضا جاء القضا
3 ما گوی سرگردان تو اندر خم چوگان تو گه خوانیش سوی طرب گه رانیش سوی بلا
4 گه جانب خوابش کشی گه سوی اسبابش کشی گه جانب شهر بقا گه جانب دشت فنا
1 ای از ورای پردهها تاب تو تابستان ما ما را چو تابستان ببر دل گرم تا بستان ما
2 ای چشم جان را توتیا آخر کجا رفتی بیا تا آب رحمت برزند از صحن آتشدان ما
3 تا سبزه گردد شورهها تا روضه گردد گورها انگور گردد غورهها تا پخته گردد نان ما
4 ای آفتاب جان و دل ای آفتاب از تو خجل آخر ببین کاین آب و گل چون بست گرد جان ما
1 ای فصل باباران ما برریز بر یاران ما چون اشک غمخواران ما در هجر دلداران ما
2 ای چشم ابر این اشکها میریز همچون مشکها زیرا که داری رشکها بر ماه رخساران ما
3 این ابر را گریان نگر وان باغ را خندان نگر کز لابه و گریه پدر رستند بیماران ما
4 ابر گران چون داد حق از بهر لب خشکان ما رطل گران هم حق دهد بهر سبکساران ما
1 بادا مبارک در جهان سور و عروسیهای ما سور و عروسی را خدا ببرید بر بالای ما
2 زهره قرین شد با قمر طوطی قرین شد با شکر هر شب عروسیی دگر از شاه خوش سیمای ما
3 ان القلوب فرجت ان النفوس زوجت ان الهموم اخرجت در دولت مولای ما
4 بسم الله امشب بر نوی سوی عروسی میروی داماد خوبان میشوی ای خوب شهرآرای ما
1 دیدم سحر آن شاه را بر شاهراه هل اتی در خواب غفلت بیخبر زو بوالعلی و بوالعلا
2 زان می که در سر داشتم من ساغری برداشتم در پیش او میداشتم گفتم که ای شاه الصلا
3 گفتا چیست این ای فلان گفتم که خون عاشقان جوشیده و صافی چو جان بر آتش عشق و ولا
4 گفتا چو تو نوشیدهای در دیگ جان جوشیدهای از جان و دل نوشش کنم ای باغ اسرار خدا
1 می ده گزافه ساقیا تا کم شود خوف و رجا گردن بزن اندیشه را ما از کجا او از کجا
2 پیش آر نوشانوش را از بیخ برکن هوش را آن عیش بیروپوش را از بند هستی برگشا
3 در مجلس ما سرخوش آ برقع ز چهره برگشا زان سان که اول آمدی ای یفعل الله ما یشا
4 دیوانگان جسته بین از بند هستی رسته بین در بیدلی دل بسته بین کاین دل بود دام بلا
1 ای عاشقان ای عاشقان آمد گه وصل و لقا از آسمان آمد ندا کای ماه رویان الصلا
2 ای سرخوشان ای سرخوشان آمد طرب دامن کشان بگرفته ما زنجیر او بگرفته او دامان ما
3 آمد شراب آتشین ای دیو غم کنجی نشین ای جان مرگ اندیش رو ای ساقی باقی درآ
4 ای هفت گردون مست تو ما مهرهای در دست تو ای هست ما از هست تو در صد هزاران مرحبا
1 ای یار ما دلدار ما ای عالم اسرار ما ای یوسف دیدار ما ای رونق بازار ما
2 نک بر دم امسال ما خوش عاشق آمد پار ما ما مفلسانیم و تویی صد گنج و صد دینار ما
3 ما کاهلانیم و تویی صد حج و صد پیکار ما ما خفتگانیم و تویی صد دولت بیدار ما
4 ما خستگانیم و تویی صد مرهم بیمار ما ما بس خرابیم و تویی هم از کرم معمار ما
1 خواجه بیا خواجه بیا خواجه دگربار بیا دفع مده دفع مده ای مه عیار بیا
2 عاشق مهجور نگر عالم پرشور نگر تشنه مخمور نگر ای شه خمار بیا
3 پای تویی دست تویی هستی هر هست تویی بلبل سرمست تویی جانب گلزار بیا
4 گوش تویی دیده تویی وز همه بگزیده تویی یوسف دزدیده تویی بر سر بازار بیا