با از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 2912
1. با من ای عشق امتحانها میکنی
واقفی بر عجزم اما میکنی
1. با من ای عشق امتحانها میکنی
واقفی بر عجزم اما میکنی
1. باز چون گل سوی گلشن میروی
با توام گر چه که بیمن میروی
1. ناگهان اندردویدم پیش وی
بانگ برزد مست عشق او که هی
1. خوش بود گر کاهلی یک سو نهی
وز همه یاران تو زوتر برجهی
1. مرحبا ای پرده تو آن پردهای
کز جهان جان نشان آوردهای
1. هیچ خمری بیخماری دیدهای
هیچ گل بیزخم خاری دیدهای
1. میزنم حلقهٔ درِ هر خانهای
هست در کوی شما دیوانهای؟!
1. گر سران را بیسری درواستی
سرنگونان را سری درواستی
1. ای بهار سبز و تر شاد آمدی
وی نگار سیمبر شاد آمدی
1. ساقی این جا هست ای مولا؟ بلی
ره دهد ما را بر آن بالا؟ بلی