ای از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 2892
1. ای شه جاودانی وی مه آسمانی
چشمه زندگانی گلشن لامکانی
1. ای شه جاودانی وی مه آسمانی
چشمه زندگانی گلشن لامکانی
1. قدر غم گر چشم سر بگریستی
روز و شبها تا سحر بگریستی
1. با چنین رفتن به منزل کی رسی
با چنین خصلت به حاصل کی رسی
1. چارهای کو بهتر از دیوانگی
بسکلد صد لنگر از دیوانگی
1. قره العین منی ای جان بلی
ماه بدری گرد ما گردان بلی
1. بوی باغ و گلستان آید همی
بوی یار مهربان آید همی
1. هر دم ای دل سوی جانان میروی
وز نظرها سخت پنهان میروی
1. بار دیگر عزم رفتن کردهای
بار دیگر دل چو آهن کردهای
1. بوی مشکی در جهان افکندهای
مشک را در لامکان افکندهای
1. فارغم گر گشت دل آوارهای
از جهان تا کم بود غمخوارهای