چه از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 2706
1. چه دلشادم به دلدار خدایی
خدایا تو نگهدار از جدایی
کجایید از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 2707
1. کجایید ای شهیدان خدایی
بلاجویان دشت کربلایی
تو از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 2708
1. تو هر روزی از آن پشته برآیی
کنی مر تشنه جانان را سقایی
دلاراما از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 2709
1. دلاراما چنین زیبا چرایی
چنین چست و چنین رعنا چرایی
بیا از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 2710
1. بیا ای غم که تو بس باوفایی
که ابر قطره‌های اشک‌هایی
بیا از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 2711
1. بیا ای یار کامروز آن مایی
چو گل باید که با ما خوش برآیی
بیا از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 2712
1. بیا جانا که امروز آن مایی
کجایی تو کجایی تو کجایی
چنان از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 2713
1. چنان گشتم ز مستی و خرابی
که خاکی را نمی‌دانم ز آبی
چو از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 2714
1. چو اسم شمس دین اسما تو دیدی
خلاصه او است در اشیاء تو دیدی
مرا از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 2715
1. مرا اندر جگر بنشست خاری
بحمدالله ز باغ او است باری