سؤالی از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 2673
1. سؤالی دارم ای خواجه خدایی
که امروز این چنین شیرین چرایی
1. سؤالی دارم ای خواجه خدایی
که امروز این چنین شیرین چرایی
1. هلا ای آب حیوان از نوایی
همیگردان مرا چون آسیایی
1. بیاموز از پیمبر کیمیایی
که هر چت حق دهد میده رضایی
1. سبک بنواز ای مطرب ربایی
بگردان زوتر ای ساقی شرابی
1. سلام علیک ای مقصود هستی
هم از آغاز روز امروز مستی
1. اگر خورشید جاویدان نگشتی
درخت و رخت بازرگان نگشتی
1. ز ما برگشتی و با گل فتادی
دو چشم خویش سوی گل گشادی
1. چنین باشد چنین گوید منادی
که بیرنجی نبینی هیچ شادی
1. کجا شد عهد و پیمان را چه کردی
امانتهای چون جان را چه کردی
1. به بخت و طالع ما ای افندی
سفر کردی از این جا ای افندی
1. نگارا تو گلی یا جمله قندی
که چون بینی مرا چون گل بخندی