نرد از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 241
1. نرد کف تو بردست مرا
شیر غم تو خوردست مرا
1. نرد کف تو بردست مرا
شیر غم تو خوردست مرا
1. خیک دل ما مشک تن ما
خوش نازکنان بر پشت سقا
1. بگشا در بیا درآ که مبا عیش بیشما
به حق چشم مست تو که تویی چشمه وفا
1. چه شدی گر تو همچون من شدییی عاشق ای فتا
همه روز اندر آن جنون همه شب اندر این بکا
1. از برای صلاح مجنون را
بازخوان ای حکیم افسون را
1. صد دهل میزنند در دل ما
بانگ آن بشنویم ما فردا
1. بانگ تسبیح بشنو از بالا
پس تو هم سبح اسمه الاعلی
1. گوش من منتظر پیام تو را
جان به جان جسته یک سلام تو را
1. دل بر ما شدست دلبر ما
گل ما بیحدست و شکر ما
1. هین که منم بر در در برگشا
بستن در نیست نشان رضا
1. پیشتر آ پیشتر ای بوالوفا
از من و ما بگذر و زوتر بیا