پیشتر از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 251
1. پیشتر آ پیشتر ای بوالوفا
از من و ما بگذر و زوتر بیا
1. پیشتر آ پیشتر ای بوالوفا
از من و ما بگذر و زوتر بیا
1. نذر کند یار که امشب تو را
خواب نباشد ز طمع برتر آ
1. چند نهان داری آن خنده را
آن مه تابنده فرخنده را
1. باده ده آن یار قدح باره را
یار ترش روی شکرپاره را
1. خیز صبوحی کن و درده صلا
خیز که صبح آمد و وقت دعا
1. داد دهی ساغر و پیمانه را
مایه دهی مجلس و میخانه را
1. لعل لبش داد کنون مر مرا
آنچ تو را لعل کند مر مرا
1. گر بنخسبی شبی ای مه لقا
رو به تو بنماید گنج بقا
1. پیش کش آن شاه شکرخانه را
آن گهر روشن دردانه را
1. چرخ فلک با همه کار و کیا
گرد خدا گردد چون آسیا
1. هان ای طبیب عاشقان سوداییی دیدی چو ما
یا صاحبی اننی مستهلک لو لاکما