غزلیات در دیوان شمس جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

3590 اثر از غزلیات در دیوان شمس جلال الدین محمد مولوی(مولانا) در سایت شعرنوش گردآوری شده است. در این مجموعه می‌توانید اشعار معروف، عاشقانه و حکیمانه جلال الدین محمد مولوی(مولانا) را به‌صورت دسته‌بندی‌شده و با قابلیت جستجو مطالعه کنید. شما در حال مشاهده صفحه 136 از این مجموعه هستید.

طبیبیم از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 1476

1. طبیبیم حکیمیم طبیبان قدیمیم
شرابیم و کبابیم و سهیلیم و ادیمیم

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 6 بیت

از از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 1477

1. از اول امروز چو آشفته و مستیم
آشفته بگوییم که آشفته شدستیم

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 13 بیت

المنه از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 1478

1. المنه لله که ز پیکار رهیدیم
زین وادی خم در خم پرخار رهیدیم

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 13 بیت

آن از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 1479

1. آن خانه که صد بار در او مایده خوردیم
بر گرد حوالی گه آن خانه بگردیم

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 9 بیت

خیزید از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 1480

1. خیزید مخسپید که نزدیک رسیدیم
آواز خروس و سگ آن کوی شنیدیم

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 16 بیت

ما از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 1481

1. ما آتش عشقیم که در موم رسیدیم
چون شمع به پروانه مظلوم رسیدیم

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 9 بیت

چون از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 1482

1. چون در عدم آییم و سر از یار برآریم
از سنگ سیه نعره اقرار برآریم

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 5 بیت

امروز از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 1483

1. امروز مها خویش ز بیگانه ندانیم
مستیم بدان حد که ره خانه ندانیم

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 7 بیت

بشکن از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 1484

1. بشکن قدح باده که امروز چنانیم
کز توبه شکستن سر توبه شکنانیم

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 14 بیت

صبح از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 1485

1. صبح است و صبوح است بر این بام برآییم
از ثور گریزیم و به برج قمر آییم

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 11 بیت

چون از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 1486

1. چون آینه رازنما باشد جانم
تانم که نگویم نتوانم که ندانم

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 9 بیت