تا از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 120
1. تا چند تو پس روی به پیش آ
در کفر مرو به سوی کیش آ
1. تا چند تو پس روی به پیش آ
در کفر مرو به سوی کیش آ
1. چون خانه روی ز خانه ما
با آتش و با زبانه ما
1. دیدم رخ خوب گلشنی را
آن چشم و چراغ روشنی را
1. دیدم شه خوب خوش لقا را
آن چشم و چراغ سینهها را
1. ساقی تو شراب لامکان را
آن نام و نشان بینشان را
1. گفتی که گزیدهای تو بر ما
هرگز نبدست این مفرما
1. گستاخ مکن تو ناکسان را
در چشم میار این خسان را
1. کو مطرب عشق چست دانا
کز عشق زند نه از تقاضا
1. ما را سفری فتاد بیما
آن جا دل ما گشاد بیما
1. مشکن دل مرد مشتری را
بگذار ره ستمگری را
1. بیدار کنید مستیان را
از بهر نبیذ همچو جان را