مطربا از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 1161
1. مطربا عیش و نوش از سر گیر
یک دو ابریشمک فروتر گیر
1. مطربا عیش و نوش از سر گیر
یک دو ابریشمک فروتر گیر
1. مطربا عشقبازی از سر گیر
یک دو ابریشمک فروتر گیر
1. عار بادا جهانیان را عار
از دو سه ماده ابله طرار
1. خلق را زیر گنبد دوار
چشمها کور و دیدنی بسیار
1. میر خرابات تویی ای نگار
وز تو خرابات چنین بیقرار
1. چند از این راه نو روزگار
پرده آن یار قدیمی بیار
1. مست توام نه از می و نه از کوکنار
وقت کنارست بیا گو کنار
1. جان خراباتی و عمر بهار
هین که بشد عمر چنین هوشیار
1. هست کسی صافی و زیبانظر
تا بکند جانب بالا نظر
1. رحم کن ار زخم شوم سر به سر
مرهم صبرم ده و رنجم ببر