1 کس از پاسبانان نه آگاه بود جهان جوی خفته نه خرگاه بود
2 نهفته به خرگه درآمد چو مار نیامد بر نامور شهریار
3 شیرش گفت بردارم از یال من برم هدیه نزدیک هیتال من
4 چو آمد به نزدیک تخت آن سیاه که بیدار شد پهلوان سپاه
1 زمین را بخون لعل گون ساختند تو گفتی فلک را نگون ساختند
2 کنازنگ زوبین هندی گرفت بر نیو آمد چو دیو شکفت
3 چنان زدش بر سینه زخم درشت چه زوبین برون رفت بازاو پشت
4 چه کوه از بر اسب غلطید نیو به میدان روان شد کنازنگ دیو
1 یکی نامه فرمود اندر زمان به نزدیک جمهور روشن روان
2 سخن در سرنامه آغاز کرد ز گنج معانی درش باز کرد
3 بسیم اندر آنسیم عنبر فشاند بقرب اندر آن سکه بر زر نشاند
4 چنین گفت کاین نامه نامدار ز ما نزد جمهور خنجر گزار
1 جهان دیده دهقان چنین کرد یاد که ارژنگ روزی گه بامداد
2 چنین گفت با نامور شهریار مرا هست امروز رای شکار
3 سپهدار گفتا که فرمان کنم سر شیر در خم چوگان کنم
4 که دیریست دارم هوای شکار که جان گشت فرسوده از کارزار
1 به پیش اندرون پیر و یل در قفا همی رفت مانند باد صبا
2 چه لختی بدین کوه بنهاد گام معطر شد او را ز عنبر مشام
3 به پیر آنزمان گفت گرد دلیر که بختت جوان باد رای تو پیر
4 که این که مگر کوه عنبر بود کزینسان مشامم معطر بود
1 سپهبد بپیچید بر خویشتن سرم گفت کز خود ببری ز تن
2 که حاصل نگردد ز من کام تو نیاید سر من بدین دام تو
3 تو دودی و من آتش سرکشم تو شامی و من صبح خنجرکشم
4 ترا کی شناسم بجای عروس کجا جفت با زاغ گردد خروس
1 وزآن روی بشنو سخن از سپاه ز ارژنگ گردان زرین کلاه
2 چه رفت از پی گود یل شهریار بگشتند گردان در آن مرغزار
3 پی اسب آن نامور یافتند برآن سوی گردان عنان تافتند
4 بدیدند اسبش به آن کوهسار گرفتند و بردند مردان کار
1 بشد شاد هیتال بر پیل کوس ببست و جهان شد بگرد آبنوس
2 دلیران هندی پی کین همه بروها بکردند پرچین همه
3 ز قطران یکی بحر آمد بجوش بشد سر ز بانگ تبیره ز هوش
4 بلرزید کوه از دم گاودم بتن زهره شیر گردیده گم
1 دلاور برون راند آن فیل زود خروشان وجوشان بیامد چه دود
2 به فرهنگ بربست راه ستیز به کف داشت از کینه ساطور تیز
3 به فرهنگ گفتن که اندر نبرد ندیدی هنرهای مردان مرد
4 نمودی به مردان ما دستبرد ولی کس ز من گوی مردی نبرد
1 بجنبید لشکر چه دریای چین دمیدند در دم گره بر جبین
2 خروشیدن سنج و شیپور و کوس همی گفت بر نامداران فسوس
3 وزین روی جمهور و هیتال شاه کشیدند لشکر سوی رزمگاه
4 برانگیخت زرفام فیلش ز جای برآمد غو طیل و آوای نای