خورشید سپهر سر بلندی از محتشم کاشانی رباعی 25
1. خورشید سپهر سر بلندی بهزاد
کز مادر دهر از همه عالم زیر سرت
...
1. خورشید سپهر سر بلندی بهزاد
کز مادر دهر از همه عالم زیر سرت
...
1. آزار تو دور از تن زیبای تو باد
بهبود تو خاطر اعدای تو باد
...
1. بیتحفه نبرد اگرچه زین خسته نهاد
پیغام رسان رقعه به ان بحر و داد
...
1. در عهد تو کامرانی خواهم کرد
از عمر گروستانی خواهم کرد
...
1. یاری که به نیش غم دلی ریش نکرد
بر من ستم از طاقت من بیش نکرد
...
1. خواهمچو جزا طرح عقاب اندازد
جرم دو جهان به جرم من ضم سازد
...
1. این آب که شعلهٔوش ز جا میخیزد
وز میل به ذیل باد میآویزد
...
1. آن دست که نخل قد آدم ریزد
نخلی به نزاکت قدت کم ریزد
...
1. گاه از همه وجه طامعم میدانند
گاه از همه باب حاتمم میدانند
...
1. ای بی تو چو هم دم به من خسته نموده
آیینه که بینم این تن غم فرسود
...
1. آن خسرو فرهاد لقب کز ره جود
هر ساتل به من تفقدی میفرمود
...
1. عفوی که ز اندازه بدر خواهد بود
ظرفش ز جهان وسیعتر خواهد بود
...