1 اسلام مرا ای دل دیندار ببین در صورت او قدرت جبار ببین
2 چشمش که کشیده تیغ مژگانش بنگر گردن زن آهوان تاتار ببین
1 ای شیخ که هست دایم از نخوت تو در طعنهٔ آلایش من عصمت تو
2 گر عفو خدا کم بود از طاعت تو دوزخ ز من و بهشت از حضرت تو
1 گفتم چو رسد کوکبهٔ دولت تو بیش از همه بندم کمر خدمت تو
2 بیطالعیم لباس صحت بدرید تا زود نیابم شرف صحبت تو
1 هرچند که بهر پاس جمیعت تو هستند هزار بنده در خدمت تو
2 یک بنده بیریاست کز ادعیه است مشغول به پاسبانی دولت تو
1 لی شیر فلک اسیر صیادی تو در وادی دین شیر خدا هادی تو
2 ادراک به میزان خرد میسنجد با خسروی ملوک فرهادی تو
1 این کوثر فیض بخش کز خجلت او آب چه زمزم به زمین رفته فرو
2 گر جوشد و بیرون رود از سرچه عجب کز عکس رخ تو آتش افتاده درو
1 آن شوخ که چشم مردمی دارم ازو گفتم به نظاره کام بردارم ازو
2 نادیده رخش تمام رفتم از کار وز نیم نفس تمام شد کارم ازو
1 ای خامه ورق چون به مداد آرائی آرای به مدح ملک بطحائی
2 شاهی که کند در صفت نور رخش هر بیضهای از زاغ قلم بیضائی
1 در راه دگر اگرچه چست آمدهای در راه وفا و مهر سست آمدهای
2 ای یار درست وعده دیر وفا دیر آمدهای ولی درست آمدهای
1 با آن که به مهر آزمونم کردی در بارگه وفا ستونم کردی
2 با یان قدم دیر تحرک که مراست از خاطر خود زود برونم کردی