1 ای خاک درت جام جم ما آیا خبرت هست از غم ما
2 ما جمله اسیر کمند توایم آسوده تو از بیش و کم ما
3 ای سینه لباب غم تو وز ناله و آه دمادم ما
4 با ساز غمت دمساز شدیم ای راز و نیاز تو محرم ما
1 ای شمع جهان افروز بیا وی شاهد عالم سوز بیا
2 ای مهر سپهر قلمرو غیب شد روز ظهور و بروز بیا
3 ای طائر سعد فرخ رخ امروز توئی فیروز بیا
4 روزم از شب تیره تر است ای خود شب ما را روز بیا
1 ای مرهم سینۀ خستۀ ما وی مونس قلب شکستۀ ما
2 ما بلبل شورانگیز توایم ای تازه گل نو رستۀ ما
3 در نغمه گری دستان تواند در گلشن وحدت دستۀ ما
4 پیوسته بود با نفخۀ صور این زمزمۀ پیوستۀ ما
1 در عشق تو شهرۀ آفاقم دیوانۀ حلقۀ عشاقم
2 گر جلوه کنی ز رواق دلم بیزار از حکمت اشراقم
3 از قید هوی گر باز شوم شهباز اریکۀ اطلاقم
4 جز خال و خط تو نمی بینم طغرای صحیفۀ اوراقم
1 صهبای خم تو خرابم کرد سودای غم تو کبابم کرد
2 زد آتش عشق چنان شرری در من، که سرا پا آبم کرد
3 دریای غمت متلاطم شد چندان که به مثل حبابم کرد
4 آن غمزه ز تاب و توانم برد وان طره بپیچش و تابم کرد
1 عمریست که دست و گریبانم با بخت سیاه و رقیبانم
2 هر دیده که روز سیاهم دید پنداشت که شام غریبانم
3 بیمار مسیح دمی هستم نوبت نرسد بطبیبانم
4 من بندۀ والۀ عشق توام بیزار ز ساده فریبانم
1 مهر تو رسانده بماه مرا وز چه بذروۀ جاه مرا
2 افسوس که طالع تیرۀ من بنشاند به خاک سیاه مرا
3 جز خرقۀ فقر و فنا نبود تشریف عنایت شاه مرا
4 عمری بدرش بردیم پناه نگرفت دمی به پناه مرا
1 ای بستۀ بند هوی و هوس جهدی تا هست این نیم نفس
2 ای طوطی شکرخا تا کی با زاغ و زغن باشی بقفس
3 از شاخۀ گل پوشیده نظر سودا زدۀ هر خاری و خس
4 هر لاشه نباشد طعمۀ شیر عنقا نرود بشکار مگس
1 تا نخل امیدم را تو بری شیرین تر از این نبود ثمری
2 اندر نظر ارباب کمال حاشا که چه عشق بود هنری
3 در منطقه اش فلک الافلاک نبود جز حلقۀ مختصری
4 عشق است نشانۀ انسانی عشق اشت ممیز دیو و پری
1 هر کس که بعهد وفا نکند پس دعوی صدق و صفا نکند
2 عشق تو قرین بسی رنجست رنجور تو فکر دوا نکند
3 تلخی ز تو ای شیرین جهان سهلست، ولیک خدا نکند
4 با این همه بی سر و سامانی دل جز کوی تو هوا نکند