شیخ گفت مرد باید که بدو کار مشغول باشد: هرچ او را از خدای باز دارد از پیش برمیدارد و راحتی بدرویشی میرساند اگر این ارادت بدین صفت بسر برد به مقصود رسد. ,
از شیخ ما سؤال کردند کی از خلق بحقّ چند راهست؟ بیک روایت گفت هزار راه بیش است و بروایتی دیگر گفت بعدد هر ذراتی ازموجودات راهیست بحقّ اما هیچ راه نزدیکتر و بهتر و سبکتر از آن نیست که راحتی به کسی رسد و ما بدین راه رفتیم وهمه را بدین وصیت میکنیم. ,
درویشی از شیخ سؤال کرد کی اورا از کجا طلبیم؟ گفت کجاش جستی که نیافتی؟ اگر قدمی از صدق در راه طلب نهی در هرچ نگری او را بینی. ,
شیخ گفت آن بنده که بدوزخش میبرند از دور نوری بیند، گوید آنچ نورست؟ گویند نور فلان پیرست. گوید من در دنیا آن پیر را دوست داشتمی. باد آن سخن را بگوش پیر رساند، آن عزیز بشفاعت در حضرت حقّ سبحانه و تعالی سخن گوید درحقّ آن عاصی، خداوند تعالی به شفاعت آن عزیز اورا آزاد کند. ,
شیخ را سؤال کردند کی چیست کی بعضی از دوستان را پدید آورد وبعضی را نهان میدارد؟ شیخ گفت آنرا کی حقّ تعالی دوست دارد پنهان دارد وآنکه حقّ را سبحانه و تعالی دوست دارد آشکار کند. ,
از شیخ پرسیدند کی صوفی کیست؟ گفت آنست که هرچ کند بپسند حقّ کند تا هرچ حقّ کند او بپسندد. ,
شیخ گفت منعمان دنیا بدنیا متنعماند و منعمان آخرت باندوه متنعماند. ,
شیخ گفت پیران ماوراءالنهر گفتهاندکه شرک را منزل بطرست و ایمان را منزل حزنست. ,
شیخ گفت اندوه حصاریست بنده را از حمایت حقّ از بلاها. ,
شیخ گفت اهل دنیا صیدشدگان ابلیساند به کمند شهوات و اهل آخرت صید شدگان حقّاند به کمند اندوه قال اللّه تعالی لاتَفْرَحْ اِنْ اللّه لایُحِبُّ الفَرِحین و قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و سلم: اِنَّ اللّه تَعالی یُحِبُّ کُلَّ قَلبٍ حَزِین. ,