10 اثر از ۳- سورة آل عمران- مدنیة در کشف الاسرار و عدة الابرار رشیدالدین میبدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ۳- سورة آل عمران- مدنیة در کشف الاسرار و عدة الابرار رشیدالدین میبدی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار رشیدالدین میبدی / کشف الاسرار و عدة الابرار رشیدالدین میبدی / ۳- سورة آل عمران- مدنیة در کشف الاسرار و عدة الابرار

۳- سورة آل عمران- مدنیة در کشف الاسرار و عدة الابرار رشیدالدین میبدی

قوله تعالی الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنا ایشان که میگویند خداوند ما إِنَّنا آمَنَّا ما که مائیم بگرویدیم فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا بیامرز ما را گناهان ما وَ قِنا عَذابَ النَّارِ (۱۶) و باز دار از ما عذاب آتش ,

الصَّابِرِینَ شکیبایانند وَ الصَّادِقِینَ و راست‌گویان وَ الْقانِتِینَ و فرمان برداران وَ الْمُنْفِقِینَ و نفقه کنندگان وَ الْمُسْتَغْفِرِینَ بِالْأَسْحارِ (۱۷) و آمرزش خواهان (و خاصه) بسحرگاهان. ,

شَهِدَ اللَّهُ گواهی داد خدای أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ که نیست خدایی جز او وَ الْمَلائِکَةُ و فرشتگان او وَ أُولُوا الْعِلْمِ و خداوندان دانش (از آفریدگان او) قائِماً بِالْقِسْطِ ایستاده بداد، لا إِلهَ إِلَّا هُوَ نیست خدایی جزو، الْعَزِیزُ قادر قوی الْحَکِیمُ (۱۸) دانا بهمه کار. ,

إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ دین نزدیک خداوند اسلام است وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ و دو گروه نشدند ایشان که کتاب دادند ایشان را إِلَّا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ مگر پس آن که قرآن بایشان آمد بَغْیاً بَیْنَهُمْ بحسدی که میان ایشان بود، وَ مَنْ یَکْفُرْ بِآیاتِ اللَّهِ و هر که بسخنان خدای کافر شود فَإِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسابِ (۱۹) اللَّه زود شمارست، (زودتوان، زودپاداش.) ,

قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ای ایشان که بگرویدند، اتَّقُوا اللَّهَ بپرهیزید از خشم و عذاب خدای، حَقَّ تُقاتِهِ بسزا پرهیزیدن از وی، وَ لا تَمُوتُنَّ و نمیرید شما، إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ (۱۰۲) مگر شما گردن نهادگان و مسلمانان. ,

وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً دست در زنید در حبل خدای همگان، وَ لا تَفَرَّقُوا و بمپراکنید، وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ و یاد کنید و یاد دارید نعمت خدای بر خود، إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً آن وقت که یکدیگر را دشمنان بودید، فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ میان دلهای شما الفت نهاد و فراهم آورد، فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً تا بکرد نیک وی یکدگر را برادران گشتید، وَ کُنْتُمْ عَلی‌ شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ و شما بر تیغ کناره آتش بودید، فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها شما را از آتش باز رهانید. کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ چنین که هست شما را پیدا میکند خدای، سخنان خویش و نشانهای نیک خدایی خویش، لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ (۱۰۳) تا مگر راه بیابید فرا شناخت منت وی و پیروزی خود. ,

وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ و از شما گروهی بادا، یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ که می‌خوانند با نیکی، وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ و میفرمایند به نیکوکاری، وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ و باز میزنند از ناپسند، وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (۱۰۴) و ایشانند که بر پیروزی پایندگانند و نیک آمده جاودانند. ,

وَ لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ تَفَرَّقُوا و چون ایشان مبید که بپراکندند، وَ اخْتَلَفُوا و دو گروه شدند در کار محمد (ص)، مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَیِّناتُ از پس آنکه تورات آمده بود بایشان بآگاه کردن، وَ أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ (۱۰۵) و ایشان را عذابی بزرگ است. ,

قوله تعالی: وَ لا تُؤْمِنُوا استوار مگیرید إِلَّا لِمَنْ تَبِعَ دِینَکُمْ مگر هم‌دینان خویش را، قُلْ إِنَّ الْهُدی‌ هُدَی اللَّهِ گوی یا محمد (ص) که: دین دین خدایست، و راه نمونی راه نمونی وی، أَنْ یُؤْتی‌ أَحَدٌ مِثْلَ ما أُوتِیتُمْ استوار مگیرید که هیچکس را آن دهند که شما را دادند أَوْ یُحاجُّوکُمْ عِنْدَ رَبِّکُمْ و استوار مگیرید که ایشان فردا بنزدیک خداوند شما حجّت آرند بر شما قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِیَدِ اللَّهِ گوی یا محمد (ص) که این افزونی و برتری خلق را بر یکدیگر بدست خداست، یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ میدهد او را که خود خواهد، وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ (۷۳) و خدای فراخ‌دار، فراخ‌بخش، فراخ‌توان است، بسزایها دانا. ,

یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ میگزیند و شایسته میسازد او را که خود خواهد، وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ (۷۴) و اللَّه با فضل بزرگوارست. ,

وَ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطارٍ و از اهل کتاب کسی است که اگر وی را استوار گیری بقنطاری از مال، یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ با تو دهد آن را، وَ مِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِینارٍ و ازیشان کس است که اگر او را استوار بگیری بیکدینار، لا یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ با تو ندهد آن را، إِلَّا ما دُمْتَ عَلَیْهِ قائِماً مگر بپای بر ایستادن بر وی، ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قالُوا آن بآنست که ایشان گفتند: لَیْسَ عَلَیْنا فِی الْأُمِّیِّینَ سَبِیلٌ در عرب و در کار عرب بر ما ملامت نیست و بزه و عتاب نیست، وَ یَقُولُونَ عَلَی اللَّهِ الْکَذِبَ و بر خدای می‌دروغ گویند وَ هُمْ یَعْلَمُونَ (۷۵) و میدانند که دروغ میگویند. ,

بَلی‌ چنین است که من میگویم، و چنان است که مسلمانان میگویند، مَنْ أَوْفی‌ بِعَهْدِهِ هر که باز سپارد پیمان خود را و راست باز آید آن را، وَ اتَّقی‌ و بپرهیزد از کژی در آن و شکستن آن، فَإِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ (۷۶) خدای دوست دارد پرهیزگاران را. ,

قوله تعالی: لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّی تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ من انفق محبوبه من الدنیا وجد مطلوبه من المولی. و من انفق الدّنیا و العقبی و جد الحقّ تعالی، و شتّان ما بینهما. یکی مال باخت در دنیا ببرّ اللَّه رسید، یکی ثواب باخت و در عقبی بوصل اللَّه رسید. ,

هر که امروز بمال و جاه بماند فردا از ناز و نعمت درماند، و هر که فردا با ناز و نعمت بماند، از راز ولی نعمت باز ماند. ,

3 بهرچ از راه باز افتی، چه کفر آن حرف و چه ایمان بهرچ از دوست وامانی، چه زشت آن نقش و چه زیبا

حَتَّی تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ «من» تبعیض در سخن آورد. میگوید: اگر بعضی هزینه کنی از آنچه دوست داری ببرّ مولی رسی، دلیل کند که اگر همه هزینه کنی بقرب مولی رسی. ای بیچاره چون میدانی که ببرّ او می‌نرسی تا آنچه دوست داری ندهی، پس چه طمع داری که ببارّ رسی با این همه غوغا و سودا که در سر داری؟! ,

قوله تعالی: ما کانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُؤْتِیَهُ اللَّهُ الْکِتابَ الآیة... جلیل و جبّار، خداوند بزرگوار، کردگار نام‌دار، جلّ جلاله، و عظم شأنه پیش از ایجاد عالم، و پیش از خلق آدم، بعلم قدیم خود دانست که از فرزندان آدم سزاوار نبوت و ولایت کیست؟ و اهل محبت و شایسته رسالت کیست؟ اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ. ,

آن را که در ازل داغ مهجوری نهاد، و رقم بی‌خبری کشید امروز معصوم و راست راه چون شود؟ و آن را که رایگانی دولت داد و راه صدق و عصمت فرا پیش نهاد امروز بی‌راه و بد حال چون بود؟ پس چه صورت بندد و چون بوهم درآید؟ و هرگز نبود که مصطفی (ص) گزیده و عیسی (ع) نواخته بعد از کرامت نبوت، و تأیید عصمت، و قوّت رسالت پای از رقم برگیرند و خلق را گویند: کُونُوا عِباداً لِی مِنْ دُونِ اللَّهِ. ,

ربّ العالمین یحکم اختیار ازلی و عنایت سرمدی از بهر ایشان جواب داد، و نیابت داشت که ایشان این نگویند، و لکن گویند: کُونُوا رَبَّانِیِّینَ ای کونوا من المختصّین باللّه الّذین وصفوا بقوله: و اذا احببته کنت سمعه الذی یسمع به و بصره الذی یبصر به. ربانیان بر مذاق اهل معرفت ایشانند که خدای را یگانه شوند در تجرید قصد، هم در صحّت توکل، هم در نسیم انس. قدم از دو گیتی برگرفته، و دست بلطف مهر مولی زده، و چهار تکبیر در صفات خویش کرده. ,

4 هر که در میدان عشق نیکوان گامی نهاد چار تکبیری کند بر ذات او لیل و نهار

قوله تعالی: وَ لا تُؤْمِنُوا إِلَّا لِمَنْ تَبِعَ دِینَکُمْ الآیة... این آیت هم در شأن جهودان است، و حکایت از قول ایشان که یکدیگر را وصیّت کردند و گفتند: وَ لا تُؤْمِنُوا ای لا تصدّقوا و لا تفرّقوا ب أَنْ یُؤْتی‌ أَحَدٌ مِثْلَ ما أُوتِیتُمْ من العلم و الکتاب و الحکمة و الحجّة و المنّ و السّلوی و الفضائل و الکرامات، إِلَّا لِمَنْ تَبِعَ دِینَکُمْ الیهودیّة، و قام بشرائعه، و صلّی الی قبلتکم. میگوید: اقرار مدهید و استوار مدارید که کسی را آن فضائل و کرامات و علم و حکمت دهند که شما را دادند، مگر کسی که هم دین و هم کیش شما باشد. ابن کثیر أَنْ یُؤْتی‌ أَحَدٌ ممدود خواند بر معنی استفهام. یعنی که: هرگز بود که او را آن دهند که شما را دادند؟ و از شواذّ قراءة است «ان یؤت احد» بکسر الف، و معنی آنست که: هیچ کس را جز از هم دینان خویش استوار مگیرید، اگر کسی را چنان دهند که شما را دادند. و درین همه وجوه این «احد» محمد (ص) است و این «ما» تورات، است و آن «مثل» قرآن، و آنچه گفت: قُلْ إِنَّ الْهُدی‌ هُدَی اللَّهِ عارض است در میان گفت جهودان، و معنی آن ردّ جهودانست، و تکذیب گفت ایشان. یعنی که آن علم و حکمت و دین و هدایت که دعوی میکنید، نه آن شما است که آن خداست و عطاء وی است، آن را دهد که خود خواهد. ,

أَوْ یُحاجُّوکُمْ عِنْدَ رَبِّکُمْ این هم از سخن جهودان است، یعنی: و لا تؤمنوا بان یحاجّوکم عند ربّکم، لانّکم اصحّ دینا منهم، فلا یکون لهم الحجّة علیکم. میگوید: استوار مدارید که ایشان فردا بنزدیک خدا با شما حجّت گیرند، از بهر آنکه دین شما راست ترست، و حجّت شما قوی‌تر، و ایشان را بر شما حجّت نه. ابن جریح گفت: معنی آیت آنست که جهودان سفله خویش را میگفتند که جز هم دینان خویش را تصدیق مکنید و استوار مگیرید. نباید که کسی دیگر را آن دهند که شما را دادند، پس چه فضل بود شما را بر ایشان، چون ایشان آن دانند که شما دانید؟ و آن گه فردا بنزدیک خدا با شما حجّت گیرند و گویند: دین ما شناختید و بدرستی آن اقرار دادید، مکنید ایشان را تصدیق تا امروز بعلم چون شما نباشند، و فردا بنزدیک خدا بر شما حجّت نیارند. پس ربّ العالمین بجواب ایشان گفت ردّا علیهم و تکذیبا لهم. قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِیَدِ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ. ای محمد (ص)، گوی ایشان را که افزونی در علم و حکمت، و این فضل و کرامت در ید خدا است، آن کس را دهد که خود خواهد. ,

یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ رحمت اینجا قرآن و اسلام است بر قول ابن عباس، و نبوّت است بر قول ربیع و حسن و مجاهد. و گفته‌اند که: «حسنی» است در آن آیت که گفت: إِنَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنی‌. و گفته‌اند که: این رحمت که قومی را مخصوص است آنست که خواصّ بندگان خود را بحقائق و لطائف سخن خود راه نمود، تا بتوقیر و تعظیم فرا سر آن شدند، و همگی خویش فرا آن دادند، و بسمع حقیقت نیوشیدند. ربّ العزّت ایشان را در آن بستود و بپسندید، گفت: وَ تَعِیَها أُذُنٌ واعِیَةٌ، و الی هذا المعنی‌ ,

اشار النبی (ص): انّ من العلم کهیئة المکنون لا یعرفه الّا العلماء باللَّه عزّ و جلّ فاذا نطقوا به لم ینکره الّا اهل العزّة باللَّه عزّ و جلّ. ,

قوله تعالی. إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ الآیة... آیات این جا قرآن و دین است بقول بعضی مفسران، و بقول بعضی: آیات اللَّه حجتهای روشن است و برهان صادق بر وحدانیت و فردانیت خدای در کتابهای وی، و بیرون از کتاب دلائل روشن در آفاق و در انفس بر اثبات نبوّات و شرائع، که خلق باعتبار آن محثوث‌اند و مامور، و الیه الاشارة بقوله: وَ کَأَیِّنْ مِنْ آیَةٍ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ یَمُرُّونَ عَلَیْها ربّ العزّة گفت: جهودان و ترسایان بآیات ما کافر شوند وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ حَقٍّ و پیغامبران را بجور و دلیری و بنا حق میکشند. ابو عبیده جراح گفت: یا رسول اللَّه! من اشد عذابا یوم القیامة؟» ازین مردمان کرا عذاب سخت‌تر و صعب‌تر باشد بروز رستخیز؟ رسول خدا جواب داد: «من قتل نبیّا او رجلا امر بمعروف او نهی عن منکر» ,

گفت عذاب صعب کسی را باشد که پیغامبری را کشت یا آن مرد که امر بالمعروف و نهی عن المنکر فرماید، پس مصطفی (ص) این آیت برخواند و آن گه گفت: یا ابا عبیده! بنی اسرائیل چهل و سه پیغامبر را بیک ساعت از اول روز بکشتند، پس صد و دوازده مرد از نیک مردان و عابدین بنی اسرائیل برخواستند، تا بر ایشان امر بمعروف رانند و نهی منکر کنند، ایشان آن صد و دوازده مرد را در آخر روز بکشتند، مفسران گفتند این ملوک بنی اسرائیل بودند از آن جهودان که بعد از موسی برخاستند، و این آیت در شان ایشان فرود آمد. ,

و یقاتلون الذین الایه... قرائت حمزه است و نصیر از کسانی. و مقاتلت این جا بمعنی قتل باشد، و مفاعله بر معنی فعل در لغت هست، چنان که گویند «عافاه اللَّه» «قاتله اللَّه!». و در خبرست: «بئس القوم قوم یقتتلون الّذین یأمرون بالقسط من الناس، بئس القوم قوم لا یأمرون بالمعروف و لا ینهون عن المنکر، بئس القوم قوم یمشی المؤمن بینهم بالتقیة و الکتمان. ,

آن گه گفت: فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِیمٍ. در قرآن جایها بشارت گفت بمعنی نذارت، این از آن است. و عذاب اسم است و تعذیب مصدر و اصله من قولهم «ماء عذب» فالتعذیب ازالة ذلک العذب، کقولهم مرّضته، و قذّیته، فی ازالة المرض و القذی. و فرق میان عذاب و عقاب این است که عقاب بر سبیل مجازاة باشد، یعنی که بر عقب جرم متقدّم میرود، و عذاب همه جای کار فرمایند در مجازاة و غیر آن. هر چند که جهودان در روزگار رسول اللَّه قتل نکردند بلکه اسلاف ایشان کردند، اما بحکم آنکه متّبع اسلاف خویش بودند، و بر فعل ایشان و قتل ایشان رضا دادند، و آن می‌پسندیدند، مستوجب عذاب گشتند هم ایشان و هم اسلام ایشان. میگوید ایشان را خبر ده که هم ایشان را عذاب است و هم اسلاف ایشان را، هر چند که این متاخران جهودان اگر ایشان را بر مصطفی و بر مؤمنان دست رس بودی هم قتل کردندی چرا که ایشان هم بر اعتقاد اسلاف خود بودند، نبینی که در بعضی جنگها و حربها که ایشان را با رسول (ص) بود همت قتل کردند، اما رب العالمین وی را از ایشان نگه داشت، و ایشان را از وی باز داشت، و هو المشار الیه بقوله وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ. در بعضی اخبار بیارند که هیچ مسلمان با جهود همراه نشود که جهود همت قتل مسلمان کند اگر تواند یا از پیش شود، پس ایشان را بحکم این اعتقاد گفت: فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِیمٍ.. ,

قوله تعالی: إِذْ قالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ گفت: زن عمران در دعاء خویش: رَبِّ خداوند من! إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ من نذر کردم ترا ما فِی بَطْنِی مُحَرَّراً این که در شکم من است، آزاد داشته بود از همه کار این جهانی. فَتَقَبَّلْ مِنِّی فرا پذیر از من. إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ (۳۵) که تویی شنوا و دانا. ,

فَلَمَّا وَضَعَتْها چون آن فرزند را بنهاد. قالَتْ رَبِّ! گفت: خداوند من! إِنِّی وَضَعْتُها أُنْثی‌ من این فرزند که نهادم، دختر زادم... وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما وَضَعَتْ و خدا خود داناتر بآنچه زاد و نهاد. وَ لَیْسَ الذَّکَرُ کَالْأُنْثی‌ و پسر نه چون دختر است. وَ إِنِّی سَمَّیْتُها مَرْیَمَ و من او را نام مریم نهادم. وَ إِنِّی أُعِیذُها بِکَ وَ ذُرِّیَّتَها و من وی را و او که از وی زاید، بزنهار بتو میسپارم مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ (۳۶) از دیو رانده. ,

فَتَقَبَّلَها رَبُّها بپذیرفت آن را خداوند آن. بِقَبُولٍ حَسَنٍ بپذیرفتنی نیکو. ,

وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً و برویانید و برآورد او را به نبات نیکو.. وَ کَفَّلَها زَکَرِیَّا و اللَّه او را بداشتن فرا ذکریا ع سپرد. کُلَّما دَخَلَ عَلَیْها زَکَرِیَّا الْمِحْرابَ هر گه که در شدی زکریا بر مریم در محراب. وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً بنزدیک وی روزی یافتی. قالَ یا مَرْیَمُ گفت: ای مریم! أَنَّی لَکِ هذا این ترا از کجاست؟ قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ گفتی: آن از نزدیک خداست. إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ (۳۷) خدای روزی میدهد او را که خواهد، بی‌قیاس و بی‌حساب. ,

قوله تعالی: قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی. این آیت از روی حقیقت رمزی دیگر دارد و ذوقی دیگر. میگوید: هر کرا ازین حدیث سودایی در سینه می‌بود، بگوی بر پی ما بیرون آی که کارها همه در قدم ما تعبیه کردند. دل خود را بعقل در مبند که عقل پاسبانیست، راهبر نیست، تا عنان باو دهی و راه نیست، تا روی در وی آری. آنچه طلب کنی از عقل طلب مکن از نبوّت طلب کن. عقل غاشیه کش احکام دین است، عزت و کبریاء دین در میزان عقل نگنجد، و در حیّز جوهر و عرض نیاید. دین ما همان دین است که صد هزار و بیست و چهار هزار انبیاء و رسل را بوده است، و شهادت عزّت قرآن برین سخن شامل است که میگوید: شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ ما وَصَّی بِهِ نُوحاً الایة مرتبت‌دار دین ما دو چیز است: قال اللَّه و قال رسول اللَّه و گر آنچه مایه دین اهل بدعت است از جواهر و اعراض و فصول متکلمان و تصرفات عقول ایشان در آفرینش یک بار نیست گردد و متلاشی شود، و با کتم عدم رود. یک ذرّه نقصان در آستانه عزّت دین و سدّه عظمت سنّت نیاید. تا از رب العزّت بحکم اقبال بأهل سنت این خطاب می‌آید که: الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً اینجا نه کلام متکلمان در گنجد، نه فصول متفلسفان، نه بیان عرض و جوهر ایشان. ,

2 طریق الکلام طریق الظلام و شرّ الظلام ظلام الکلام‌

3 علیک بمنهاج اهل الحدیث و ناهیک بالمصطفی من امام‌

4 دع الخبط، فالدین دین العجوز علیکم بذاک و دین الغلام‌

قوله تعالی: زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ. آن مهتر عالم و سید ولد آدم مصطفی ص خبر داد از کردگار قدیم جل جلاله و عزّ کبریاء گفت: آن گه که بهشت بیافرید رب العالمین بجبریل گفت «یا جبریل اذهب فانظر الیها» ,

رو درین بهشت نظاره کن و آنچه من ساخته‌ام و آفریده‌ام بندگان و دوستان خود را یکی ببین، جبرئیل رفت و آن بهشتهای آراسته با ناز و نعیم بی‌نهایت دید، و آن طرب‌گاه در آن منزلگاه در جوار حضرت اللَّه ساخته و پرداخته عزیزان راه را و دوستان اللَّه را. جبرئیل چون آن دید گفت: «بار خدایا! ,

«و عزّتک لا یسمع بها احد الّا دخلها» ,

بعزّت و خداوندی تو که هیچکس صفت این بهشتها نشنود که نه بآن قصد دارد و طاعت‌دار بود تا در آن شود. پس رب العالمین هر چه دشواری و رنج بود ازین نابایستها و بی‌مرادیها گرد آن بهشت در گرفت، و راهش را پل بلوی ساخت تا هر که قصد مولی دارد نخست پل بلوی باز گذارد. ,

آثار رشیدالدین میبدی

10 اثر از ۳- سورة آل عمران- مدنیة در کشف الاسرار و عدة الابرار رشیدالدین میبدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ۳- سورة آل عمران- مدنیة در کشف الاسرار و عدة الابرار رشیدالدین میبدی شعر مورد نظر پیدا کنید.