33 اثر از قصاید در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

قصاید در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان

1 روزگاریست سخت بی فریاد کس گرفتار روزگار مباد

2 شیر بینم شده متابع رنگ باز بینم شده مسخر خاد

3 نه به جز سوسن ایچ آزادست نه به جز ابر هست یک تن راد

4 نه بگفتم نکو معاذالله این سخن را قوی نیامد لاد

1 چون منی را فلک بیازارد خردش بی خرد نینگارد

2 هر زمانی چو ریگ تشنه ترم گر چه بر من چو ابر غم بارد

3 چون بیفسایدم چو مار غمی بر دل من چو مار بگمارد

4 تا تنم خاک محنتی نشود به دگر محنتیش بسپارد

1 تا بقا مایه نما باشد ثقت الملک را بقا باشد

2 طاهر آن آفتاب کز نورش آفتاب فلک سها باشد

3 جستن راه خدمت سامیش جز به وجه ثنا خطا باشد

4 سختم آسان بود ثنا گفتن جود او مایه ثنا باشد

1 ای خداوند رحمت ایزد بر تو و دولت جوان تو باد

2 بر همه کارها و نهمت ها چرخ گردنده در ضمان تو باد

3 همه ساله همه مصالح ملک در بیان تو و بنان تو باد

4 بر همه نامه های جود و کرم با همه وقت ها نشان تو باد

1 ز سر گیتی پیر بوده جوان شد که سلطان گیتی ملک ارسلان شد

2 زمین پادشاهی جهان شهریاری کزو تاج خورشید و تخت آسمان شد

3 قران را ازین فخر برتر نباشد که شاهی چو این شاه صاحب قران شد

4 هر آن نامور شاه کاندر زمانه نه در خدمت شاه بسته میان شد

1 سزد که باش شاها ز ملک خرم و شاد که ملک تو در شادی و خرمی بگشاد

2 خدای دادت ملک و خدای عزوجل نگاه دارد ملک تو همچنان که بداد

3 خدای بود معین ساعت گرفتن تو تو را نیاید حاجت به خنجر پولاد

4 سپاه بی حد بود و سلاح بی مر بود ولیک قاعده ملک تو خدای نهاد

1 لوا و عهد خطاب خلیفه بغداد خدای عزوجل بر ملک خجسته کناد

2 ابوالملوک ملک ارسلان بن مسعود که تخت و ملک و فلک مثل او ندارد یاد

3 جهان ستانی شاهنشهی جهانگیری که کرد کار جهان را به داد و دین آباد

4 عزیز ملکش تلقین عدل یافت همه که گشت همت عالیش ملک را بنیاد

1 کوس ملک آواز نصرت بر کشید کفر و شرک از هول آن سر در کشید

2 فخر شاهان جهان بهرامشاه شد سوی هندوستان لشکر کشید

3 چتر او را فتح بر تارک نهاد تیغ او را نصرت اندر برکشید

4 باختر در لرزه افتاد از نهیب گر چه او لشکر سوی خاور کشید

1 تا در جهان مکین و مکان باشد بهرامشاه شاه جهان باشد

2 شاه شهاب تیر که دستش را قوس قزح سزد که کمان باشد

3 باشد جهان پیر جوان تا او با رای پیر و بخت جوان باشد

4 صد یک ز مدح او نشود گفته گر در دهان هزار زبان باشد

آثار مسعود سعد سلمان

33 اثر از قصاید در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی