تا بقا مایه نما باشد از مسعود سعد سلمان قصیده 71
1. تا بقا مایه نما باشد
ثقت الملک را بقا باشد
...
1. تا بقا مایه نما باشد
ثقت الملک را بقا باشد
...
1. ای خداوند رحمت ایزد
بر تو و دولت جوان تو باد
...
1. ز سر گیتی پیر بوده جوان شد
که سلطان گیتی ملک ارسلان شد
...
1. سزد که باش شاها ز ملک خرم و شاد
که ملک تو در شادی و خرمی بگشاد
...
1. لوا و عهد خطاب خلیفه بغداد
خدای عزوجل بر ملک خجسته کناد
...
1. کوس ملک آواز نصرت بر کشید
کفر و شرک از هول آن سر در کشید
...
1. تا در جهان مکین و مکان باشد
بهرامشاه شاه جهان باشد
...
1. باد خزان روی به بستان نهاد
کرد جهان باز دگرگون نهاد
...
1. ای بزرگی که دین و دولت را
همه آثار تو به کار شود
...
1. لعبتی را که صد هنر باشد
شاید ار بر میان کمر باشد
...
1. چو سوده دوده به روی هوا برافشانند
فروغ آتش روشن ز دود بنشانند
...