لاله رویاند سرشکم از مسعود سعد سلمان قصیده 279
1. لاله رویاند سرشکم تازه در هر مرحله
پس بهاری دارد از من در زمستان قافله
...
1. لاله رویاند سرشکم تازه در هر مرحله
پس بهاری دارد از من در زمستان قافله
...
1. ای نصرت و فتح پیش بر کرده
تن پیش سپاه دین سپر کرده
...
1. دولت خاص و خاصه زاده شاه
رایت فخر بر کشید به ماه
...
1. ای سرد و گرم دهر کشیده
شیرین و تلخ دهر چشیده
...
1. ای ملک ملک چون نگار کرده
در عصر خزانها بهار کرده
...
1. ای به عارض سپید و زلف سیاه
چون لب خود نبید لعل بخواه
...
1. ای ذکر خنجر تو به عالم سمر شده
وز عدل تو به چین و به ماچین خبر شده
...
1. ز در درآمد دوش آن نگار من ناگاه
چو پشت من سر زلفین خویش کرده دو تاه
...
1. ای لاهوور ویحک بی من چگونه ای
بی آفتاب روشن روشن چگونه ای
...
1. ز فردوس با زینت آمد بهاری
چو زیبا عروسی و تازه نگاری
...
1. جداگانه سوزم ز هر اختری
مگر هست هر اختری اخگری
...