33 اثر از قصاید در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

قصاید در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان

1 همه زمین و زمان خرمست و آبادان به پادشاه زمین و به شهریار زمان

2 ابوالمظفر سلطان عالم ابراهیم که روزگار نبیند به حق چو او سلطان

3 خدایگانی توقیع و ذکر او منشور جهان ستانی نامه ست و نام او عنوان

4 ز دست فتنه برآید به رزم او چنگال به کام مرگ برآید ز تیغ او دندان

1 گوهری جان نمای و پاک چو جان گوهری پر ز گوهر الوان

2 زده بر پشت او یکی خایسک سوده بر روی او بسی سوهان

3 روشنش کرده هر دو روی آتش تنکش کرده هر دو روافسان

4 در دو حدش دو روی او صیقل زده الماس و یافته مرجان

1 این نعمت و این رتبت و این خلعت سلطان فرخنده کند ایزد بر خسرو ایران

2 محمود براهیم شهنشاه جهانگیر آن داده یزدان و دل دیده شاهان

3 رادی که چو او ابر نبارد که مجلس گردی که چو او شیر نباشد گه میدان

4 شیریست که تیغست و را ناخن و چنگال ابریست که زرست ورا قطره باران

1 قدحی نوش کرد شاه زمین شاه محمود سیف دولت و دین

2 تا که نفس چو آب او شد پاک شد متین شخص او چو کوه متین

3 نز پی علتی و رنجی خورد بود بر صحت تنش به یقین

4 گیرد آیین خسروان زیراک خسروان را چنین شدست آیین

1 ثقت الملک را خدای جهان دولتش بهره داد بخت جوان

2 طاهربن علی که از رایش شد جوان باز پیر بوده جهان

3 روزگار ار ز طبع او بودی نشدی چیره بر بهار خزان

4 در مدار فلک نیفتادی روز و شب را تفاوت و نقصان

1 شب آخر شد از جهان شب من که نگرددش روز پیرامن

2 بست صورت مرا چو در پوشید شب تیره سیاه پیراهن

3 که بر اطراف چرخ زنگاری به کواکب بدوختش دامن

4 از سیاهی شب به رنگ و به شکل بود چون ماه منخسف روزن

1 نگاه کن به بزرگی و جاه این ایوان که برگذشته به رفعت ز تارک کیوان

2 نشسته سلطان بر تخت با جمال و کمال که دور بادا چشم کمال ازین سلطان

3 ابوالملوک ملک ارسلان بن مسعود سپهر قدر و قدر رتبت و زمانه توان

4 به حلم کوه متین و به رأی بدر منیر به طبع بحر محیط و به قدر چرخ کیان

1 چرا نگرید چشم و چرا ننالد تن کزین برفت نشاط و از آن برفت وسن

2 چنان بگریم کم دشمنان ببخشایند چو یادم آید از دوستان و اهل وطن

3 سحر شوم ز غم و پیرهن همی بدرم ز بهر آنکه نشان منست پیراهن

4 ز رنج و ضعف بدان جایگه رسید تنم که راست ناید اگر در خطاب گویم من

1 مقدمه چو درآمد ز لشگر نیسان به باغ ساقه برون راند از سپاه خزان

2 به باغ رایت عالیش سرو آزادست به کوه مطرد رنگینش لاله نعمان

3 کنار باغ ز نورسته شاخ پر تیرست میان باغ ز نورسته غنچه پر پیکان

4 زمین بگسترد از سبزه هر زمان مفرش سپهر بر کشد از ابر هر زمان ایوان

آثار مسعود سعد سلمان

33 اثر از قصاید در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی