1 همه زمین و زمان خرمست و آبادان به پادشاه زمین و به شهریار زمان
2 ابوالمظفر سلطان عالم ابراهیم که روزگار نبیند به حق چو او سلطان
3 خدایگانی توقیع و ذکر او منشور جهان ستانی نامه ست و نام او عنوان
4 ز دست فتنه برآید به رزم او چنگال به کام مرگ برآید ز تیغ او دندان
1 گوهری جان نمای و پاک چو جان گوهری پر ز گوهر الوان
2 زده بر پشت او یکی خایسک سوده بر روی او بسی سوهان
3 روشنش کرده هر دو روی آتش تنکش کرده هر دو روافسان
4 در دو حدش دو روی او صیقل زده الماس و یافته مرجان
1 این نعمت و این رتبت و این خلعت سلطان فرخنده کند ایزد بر خسرو ایران
2 محمود براهیم شهنشاه جهانگیر آن داده یزدان و دل دیده شاهان
3 رادی که چو او ابر نبارد که مجلس گردی که چو او شیر نباشد گه میدان
4 شیریست که تیغست و را ناخن و چنگال ابریست که زرست ورا قطره باران
1 قدحی نوش کرد شاه زمین شاه محمود سیف دولت و دین
2 تا که نفس چو آب او شد پاک شد متین شخص او چو کوه متین
3 نز پی علتی و رنجی خورد بود بر صحت تنش به یقین
4 گیرد آیین خسروان زیراک خسروان را چنین شدست آیین
1 ثقت الملک را خدای جهان دولتش بهره داد بخت جوان
2 طاهربن علی که از رایش شد جوان باز پیر بوده جهان
3 روزگار ار ز طبع او بودی نشدی چیره بر بهار خزان
4 در مدار فلک نیفتادی روز و شب را تفاوت و نقصان
1 شب آخر شد از جهان شب من که نگرددش روز پیرامن
2 بست صورت مرا چو در پوشید شب تیره سیاه پیراهن
3 که بر اطراف چرخ زنگاری به کواکب بدوختش دامن
4 از سیاهی شب به رنگ و به شکل بود چون ماه منخسف روزن
1 نگاه کن به بزرگی و جاه این ایوان که برگذشته به رفعت ز تارک کیوان
2 نشسته سلطان بر تخت با جمال و کمال که دور بادا چشم کمال ازین سلطان
3 ابوالملوک ملک ارسلان بن مسعود سپهر قدر و قدر رتبت و زمانه توان
4 به حلم کوه متین و به رأی بدر منیر به طبع بحر محیط و به قدر چرخ کیان
1 چرا نگرید چشم و چرا ننالد تن کزین برفت نشاط و از آن برفت وسن
2 چنان بگریم کم دشمنان ببخشایند چو یادم آید از دوستان و اهل وطن
3 سحر شوم ز غم و پیرهن همی بدرم ز بهر آنکه نشان منست پیراهن
4 ز رنج و ضعف بدان جایگه رسید تنم که راست ناید اگر در خطاب گویم من
1 مقدمه چو درآمد ز لشگر نیسان به باغ ساقه برون راند از سپاه خزان
2 به باغ رایت عالیش سرو آزادست به کوه مطرد رنگینش لاله نعمان
3 کنار باغ ز نورسته شاخ پر تیرست میان باغ ز نورسته غنچه پر پیکان
4 زمین بگسترد از سبزه هر زمان مفرش سپهر بر کشد از ابر هر زمان ایوان