1 خوشم کردی ای قاصد خوش پیام درین چند روزی که کردی مقام
2 به نزد من از بس لطافت همی فزون گشتت هر ساعتت احترام
3 همی داند ایزد که باید مرا که باشی ازینسان بر من مدام
4 ولیکن همی کرد نتوان گذر ز احکام این چرخ آئینه فام
1 روز تا شب ز غم دل افگارم همه شب تا به روز بیدارم
2 به دل شخص جان همی کاهم به دل اشک خون همی بارم
3 روز و شب یک زمان قرارم نیست راست گویی بر آتش و خارم
4 از دو دیده دو جوی بگشادم بر دو رخ زعفران همی کارم
1 از دو دیده سرشک خون بارم چون ز گفتارهات یاد آرم
2 باز ترسم که آگهی یابند به ستم خویش را فرو دارم
3 من خیال تو را کجا بینم چون همه شب ز رنج بیدارم
4 بر دو دیده همی به اندیشه هر شبی صورت تو بنگارم
1 تیر و تیغست بر دل و جگرم غم و تیمار دختر و پسرم
2 هم بدینسان گدازدم شب و روز غم و تیمار مادر و پدرم
3 جگرم پاره است و دل خسته از غم و درد آن دل و جگرم
4 نه خبر می رسد مرا ز ایشان نه بدیشان همی رسد خبرم
1 چو روی چرخ شد از صبح چون صحیفه سیم ز قصر شاه مرا مژده داد باد نسیم
2 که عز ملت محمود سیف دولت را ابوالمظفر سلطان عادل ابراهیم
3 فزود حشمت و رتبت به دولت عالی چو کرد مملکت هند را بدو تسلیم
4 به نام فرخ او خطبه کرد در همه هند نهاد بر سر اقبالش از شرف دیهیم
1 من بدین آخته زبان قلم گفت خواهم ز داستان قلم
2 یار بایدش کرد انگشتان تا شود مرکب روان قلم
3 داستان در جهان فراوانست نیست یک داستان چو آن قلم
4 اصل عقلست و مایه قوت تن پیرو سر جوان قلم
1 تا کی دل خسته در گمان بندم جرمی که کنم به این و آن بندم
2 بدها که ز من همی رسد بر من بر گردش چرخ و بر زمان بندم
3 ممکن نشود که بوستان گردد گر آب در اصل خاکدان بندم
4 افتاده خسم چرا هوس چندین بر قامت سرو بوستان بندم
1 من که مسعود سعد سلمانم زانچه گفتم همه پشیمانم
2 زانکه خواجه مرا خداوندست خویشتن را غلام او دانم
3 به همه وقت شکر او گویم به همه جای مدح او خوانم
4 هر ثنائی که گفتم او را من سجلست او به صدر دیوانم
1 افتخار اهل تیغ ای صاحب اهل قلم شمع سادات عرب خورشید احرار عجم
2 ای امین شاه غازی صاحب دیوان هند روشن از رای تو بینم کار تاریک حشم
3 ای عمید ملک سلطان بوالفرج اهل فرج ناصر دین و دیانت خواجه نصر روستم
4 گنج دانش دایم از بحر دلت پر گوهر است باغ طبع اهل فضلت گشت چون باغ ارم
1 نیست گشت از هوای خود عالم جز به مدح تو بر نیارد دلم
2 حشمتت در جهان فکند آواز همتت بر فلک نهاد قدم
3 محمدت را ستوده رای تو جفت مکرمت را گزیده خلق تو صنم
4 دهر پیش تو دست کرده بکش پشت پیش تو چرخ کرده به خم