33 اثر از قصاید در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

قصاید در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان

1 ای اختری نه‌ای تو مگر اختر گردون فضل گشته به تو انور

2 آن اختری که سعد بود بی نحس آن اختری که نفع بود بی ضر

3 اندر بروج مدح و ثنا شعرت سایر چو اختر است به هر کشور

4 شعرت رسیده در ندب ظلمت چشم مرا به نور یکی اختر

1 چو عزم کاری کردم مرا که دارد باز رسد به فرجام آن کار کش کنم آغاز

2 شبی که آز برآرد کنم به همت روز دری که چرخ ببندد کنم به دانش باز

3 اگر ندارم گردون نگویدم که بدار وگر نتازم گردون نگویدم که بتاز

4 نه خیره گردد چشم من از شب تاری نه سست گردد پای من از طریق دراز

1 چند گویی که نشنوندت راز چند جویی که می نیابی باز

2 بد مکن خو که طبع گیرد خو ناز کم کن که آز گردد ناز

3 از فراز آمدی سبک به نشیب رنج بینی که بر شوی به فراز

4 بیشتر کن عزیمت چون برق در زمانه فکن چو رعد آواز

1 شبی چو روز فراق بتان سیاه و دراز درازتر ز امید و سیاه تر ز نیاز

2 ز دور چرخ فرو ایستاده چنبر چرخ شبم چو چنبر بسته در آخرش آغاز

3 برآمده ز صحیفه فلک چو شب انجم چو روز در دل گیتی فرو شده آواز

4 من و جهان متحیر ز یکدگر هر دو پدید و پنهان گشته مرا و او را راز

1 در تو ای گنبد امید و هراس گردش آس هست و گونه آس

2 سبز و خرم چو آسی اندر چشم باز بر فرق تیز کرد چو آس

3 نه غلط می کنم تو داری تو فعل الماس و گونه الماس

4 این چنین آفریده گشت جهان شغل از انواع و مردم از اجناس

1 شاد باش ای شاه عالم شاد باش با بتان دلبر نوشاد باش

2 شاه مسعودی و تا باشد جهان در سعادت خرم و آباد باش

3 مقتدای پادشاهانی به ملک شهریاران را به عدل استاد باش

4 ملک همزاد تو آمد تو به ناز در تن این نازنین همزاد باش

1 شد مایه ظفر گهی آبدار تیغ یارب چه گوهرست بدینسان عیار تیغ

2 گر داشت بر زمرد و لؤلؤ چرا کنون در باغ رزم شاخ بسد گشت بار تیغ

3 لاله کند به خون رخ چون زعفران خصم گر نه دراز خزان شکفد نوبهار تیغ

4 آتشکده شود دل سندان نهاد مرد زان آبدار صفحه سندان گداز تیغ

1 زهی در بزرگی جهان را شرف زهی از بزرگان زمان را خلف

2 نمایی به جود آنچه عیسی به دم نمایی به رای آنچه موسی به کف

3 نه با دشمنان تو در آب نم نه با دوستان تو در نار تف

4 یکی شربت آب خلافت که خورد بشد اشکمش همچو پشت کشف

1 ای روزگار تو نسب روزگار ملک پرورد روزگار تو را در کنار ملک

2 از روزگار آدم تا روزگار تو از بهر روزگار بود انتظار ملک

3 مسعود نام شاهی و چون نام تو ز تو مسعود نام شاهی و چون نام تو ز تو

4 چون تو ندید هیچ ملک ملک در جهان زیبد که باشد از تو همه افتخار ملک

آثار مسعود سعد سلمان

33 اثر از قصاید در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی