33 اثر از قصاید در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

قصاید در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان

1 ز غزو باز خرامید شاد و برخوردار علاء دولت مسعود شاه شیر شکار

2 خدای ناصر و نصرت رفیق و بخت قرین ظفر دلیل و زمانه مطیع و دولت یار

3 سپه به غزو فروبرده و درآورده به آتش سر خنجر ز شرک دود و دمار

4 ز شیر رایت همواره پیشه کرده هوا ز شیر شرزه تهی کرده بیشه ها هموار

1 ای که در پیش تخت هیچ ملک هیچ سرکش چو تو نبست کمر

2 ای شده رزق را به کف ضامن وی شده ملک را به حق داور

3 عدل دیده ز رای تو قوت جور برده ز عدل تو کفر

4 بزم تو اصل سایه طوبی جود تو یمن چشمه کوثر

1 رسید عید و ز ما ماه روزه کرد گذر وداع باید کردش که کرد رای سفر

2 به ما مقدمه عید فر خجسته رسید براند روزه فرخنده ساقه لشکر

3 برفت زود ز نزدیک ما و نیست شگفت که زودتر رود آن چیز کو گرامی تر

4 مه صیام درختی است بار او رحمت به آب زهد توان خورد هم ز شاخش بر

1 ای یل هامون نورد ای سرکش جیحون گذار از تو جیحون گشت هامون روز جنگ و وقت کار

2 عزم تو در هر نخیزی آتشین راند سپاه حزم تو در هر مقامی آهنین دارد حصار

3 مانده گرد از باره تو خاره را در سنگلاخ گشته خون از خنجر تو آب در هر جویبار

4 تا تو نافذ حکم و مطلق دست گشتی در عمل بیش یک ساعت ندیدند از برای کارزار

1 فریاد مرا زین فلک آئینه کردار کائینه بخت من از او دارد زنگار

2 آسیمه شدم هیچ ندانم چکنم من عاجز شدم و کردم بر عجز خود اقرار

3 گویی که مگر راحت من مهر بتان است کاسباب وجودش به جهان نیست پدیدار

4 از گنبد دوار همی خیره بمانم بس کس که چو من خیره شد از گنبد دوار

1 ناجانور بدیع یکی شخص پر هنر گه خامش است گاهی گویا چو جانور

2 ناجانور چراست هستش چهار طبع ناکرده هیچ علت در طبع او اثر

3 ناله چرا کند چو به دل درش هیچ نیست ور ناله می کند ز چه آرد همی بطر

4 افغان چگونه کرد تواند از آنکه هست پیچیده در گلوگه او رشته سر به سر

1 مهرگان مهربان باز آمد و عصر عصیر کنج باغ و بوستان را کرد غارت ماه تیر

2 بدره بدره زریابی زیر پای هر درخت توده توده سیم بینی در کنار هر غدیر

3 از فراق نوبهاران در دل نارست نار وز غم هجران لاله روی آبی چون زریر

4 مهرگان آمد بیارای مهرجان آن مهر جام زیر بلبل را گسستند ای پسر بربند زیر

1 آن لعبت سرو قد مه منظر آن آفت چین و فتنه بربر

2 صورت نه به نوک خامه مانی لعبت نه به نوک رنده آذر

3 زلفینش به بوی عنبر سارا رخسار به رنگ دیبه ششتر

4 چون ماه درآمد از در حجره شد حجره ز نور روی او انور

1 شاد باش ای وزیر دولت یار دیر زی ای گزین سپه سالار

2 کرده ای جان به پیش ملک سپر جانت پیوسته باد با کهسار

3 در مهمی که افتد اندر ملک زود صد بندگی کنی اظهار

4 در خراسان و در عراق همی زآتش فتنه خاست شرار

1 شادباش ای سپهر آینه وار که گشادی چو آینه اسرار

2 نیست معلوم خلق عالم را که چه بازیچه داشتی در کار

3 تا تو نیرنگ خویش بنمودی رنگ گیتی شد از در دیدار

4 شکم روزگار آبستن بچه ای زاد چون هزار نگار

آثار مسعود سعد سلمان

33 اثر از قصاید در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی