در افکندم از ملا مسیح پانیپتی رام و سیتا 12
1. در افکندم به میدان گوی دعوی
به صوفی صورت ابلیس معنی
1. در افکندم به میدان گوی دعوی
به صوفی صورت ابلیس معنی
1. اگرچه خاطرم دریای رازست
که دریا را به غواصیم نازست
1. شکر گفتار این شیرین فسانه
بدین آهنگ بسرود این ترانه
1. شبی از دور بینی خلوت آراست
ز هر یک اهل دانش مشورت خواست
1. چو ماه رام را پرتو عیان شد
هلال عید ماه آسمان شد
1. درآمد ناگه ا ز در حاجبِ بار
که بسوامتر زاهد آمد از غار
1. چو بسوامتر رخصت شد ز جسرت
گرفته رام و لچمن را به صحبت
1. ز دانش داد زاهد پاسخ رام
که رایی بود در ستجگ، سگر نام
1. به عزم مالوه بس راه پیمود
که آن جا ی عبادت گاه او بود
1. به تخت آسمان چون شاه خاور
ز فتح دیو شب کج ماند افسر
1. جوابش داد اندر شهر ترهت
که معمورست خلق از ناز و نعمت
1. ز ره رفتن زمانی نارمیدند
به روز جشن در ترهت رسیدند