5 اثر از خسرو و شیرین در دیوان اشعار امیرخسرو دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر خسرو و شیرین در دیوان اشعار امیرخسرو دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.

خسرو و شیرین در دیوان اشعار امیرخسرو دهلوی

1 خداوندا دلم را چشم بگشای به معراج یقینم راه بنمای

2 به رحمت باز کن گنجینهٔ جود درونم خوان بشاد روان مقصود

3 دلی بخش از ثنای خویش معمور زبانی ز آفرین دیگران دور

4 دراسانیم شکر اندیش گردان به دشواری سپاسم بیش گردان

1 به نام آنکه جان را زندگی داد طبیعت را به جان پایندگی داد

2 خداوندیکه حکمت بخش خاکست کمینه بخشش او جان پاکست

3 دو کون از صنع او یک گل به باغی ز ملکش نه فلک یک شب چراغی

4 رموز آموز عقل نکته پیوند شناسائی ده جان خردمند

1 خدایا چون به منشور الهی رقم کردی سپیدی و سیاهی

2 ز باران عنایت گل سرشتی برات مردمی بر وی نبشتی

3 مثال هستی ما هم ز اول به توقیع کرم کردی مسجل

4 ز گنج بخششم هر چیز دادی کلید گنج ایمان نیز دادی

1 سخن آن به که بهر ارجمندی ز معراج نبی یابد بلندی

2 رسولی کاسمان را پایه داده رکابش عرش را پیرایه داده

3 شبی تنگ آمده زین حجرهٔ تنگ ز پستی سوی بالا کرد آهنگ

1 جهان بی عشق سامانی ندارد فلک بی میل دورانی ندارد

2 نه مردم شد کسی کز عشق پاکست که مردم عشق و باقی آب و خاکست

3 چراغ جمله عالم عقل و دینست تو عاشق شو که به ز آن جمله اینست

4 اگر چه عاشقی خود بت پرستیست همه مستی شمر چون ترک هستیست

1 به تاریخ عجم دانندهٔ راز چنین کرد این حکایت را سرآغاز

2 که چون خورشید هرمز رفت در خاک کشید اکلیل خسرو سر بر افلاک

3 جهان را خسرو از سر کار نو کرد کرم را در جهان بازار نو کرد

4 به ترتیب جهان بودی شب و روز گهی لشکر کش و گه مجلس افروز

1 چو بر هرمز سر آمد پادشاهی ز خسرو تازه گشت آن کینه خواهی

2 بر آن شد کاتش کین بر فروزد درو بهرام چوبین را بسوزد

3 فراوان داد رایت را بلندی نبودش بر عدو فیروزمندی

4 مصافی کرد چون فیروزمندان ولی یاری نکردش بخت چندان

1 چو صورتگر نمود آن صورت حال به دام افتاد مرغ فارغ البال

2 ملک را در گرفت آنحال شیرین که شیرین آمدش تمثال شیرین

3 سوی ار من شتابان شد سبک خیز چو عنصر کو سوی مرکز شود تیز

4 قضا را از اتفاق بخت قابل مه و خورشید باهم شد مقابل

1 چو صبح از پرده راه عاشقان کرد برون زد شعلهٔ گرم و دم سرد

2 دگر ره باز شیرین مجلس آراست حریفان راست گشتند از چپ و راست

3 دو بی دل باز در زاری درامد جگرها در جگر خواری درامد

4 ز نوش ساقیان و نغمهٔ ساز می از دلهای صافی گشته غماز

1 حلاوت سنج شیرین شکر خند چنین برداشت مهر از حقه قند

2 که با خسرو چو شیرین بست پیمان که این بلقیس گردد آن سلیمان

3 ملک بر رسم اول چند گاهی به مهر از دور می‌کردش نگاهی

4 به شیرین گفت میدانی که کارم پریشانست همچون روزگارم

آثار امیرخسرو دهلوی

5 اثر از خسرو و شیرین در دیوان اشعار امیرخسرو دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر خسرو و شیرین در دیوان اشعار امیرخسرو دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.