5 اثر از خسرو و شیرین در دیوان اشعار امیرخسرو دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر خسرو و شیرین در دیوان اشعار امیرخسرو دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.

خسرو و شیرین در دیوان اشعار امیرخسرو دهلوی

1 به نام نقشبندی لوح هستی که بر ما فرض کرد ایزد پرستی

2 خرد را با کفایت کرد خرسند سخن را با معانی داد پیوند

3 دو دل را کو به پیوند آشنا کرد به تیغ از یکدگر نتوان جدا کرد

4 و گر خواهد دو تن را نام فراهم به صد زنجیر نتوان بست با هم

1 خدایا چون به منشور الهی رقم کردی سپیدی و سیاهی

2 ز باران عنایت گل سرشتی برات مردمی بر وی نبشتی

3 مثال هستی ما هم ز اول به توقیع کرم کردی مسجل

4 ز گنج بخششم هر چیز دادی کلید گنج ایمان نیز دادی

1 سخن پرداز گویای خردمند چنین برداشت از درج گهر بند

2 که چون خسرو ز یار عصمت اندیش به مشگوی خود آمد با دل ریش

3 ندیم خاص شاپور خردمند به همراهی سخن را نکته پیوند

4 که تا دوران گردون را روائیست بنای کار او بر بی‌وفائیست

1 حلاوت سنج شیرین شکر خند چنین برداشت مهر از حقه قند

2 که با خسرو چو شیرین بست پیمان که این بلقیس گردد آن سلیمان

3 ملک بر رسم اول چند گاهی به مهر از دور می‌کردش نگاهی

4 به شیرین گفت میدانی که کارم پریشانست همچون روزگارم

1 شناسای معانی موبد پیر چنین کرد این خبر در نامه تحریر

2 که چون خسرو ستد گنجینهٔ روم خلافش رومیان را گشت معلوم

3 چو غالب گشته بود از تیغ کین خواه نداد اندیشه را در خویشتن راه

4 زبانی پوزشی کان در حرم کرد ز مریم چند گاه آن نیز کم کرد

1 سخن آن به که بهر ارجمندی ز معراج نبی یابد بلندی

2 رسولی کاسمان را پایه داده رکابش عرش را پیرایه داده

3 شبی تنگ آمده زین حجرهٔ تنگ ز پستی سوی بالا کرد آهنگ

1 خبر شد چون به شیرین مشوش که خسرو شد به شیرین دگر خوش

2 به تنهائی نشستی در شب تار همه شب تا سحرگه بگریستی زار

3 جنیبت را برون راندی ز اندوه گهی در دشت گشتی گاه در کوه

4 فراوان صید کردی دام و دد را بدینها داشتی مشغول خود را

1 چو شیرین که گهی پیشش رسیدی نمک بودی که بر ریشش رسیدی

2 چو مرغی تشنه کابی بینداز دام نه آن یابد نه بی آن گیرد آرام

3 سپهر افسون غم در وی دمیدی دلش از هوش و هوش از وی رمیدی

4 شدی از دست چون شوریده کاران به ماندی بی خبر چون سایه داران

1 چو بر هرمز سر آمد پادشاهی ز خسرو تازه گشت آن کینه خواهی

2 بر آن شد کاتش کین بر فروزد درو بهرام چوبین را بسوزد

3 فراوان داد رایت را بلندی نبودش بر عدو فیروزمندی

4 مصافی کرد چون فیروزمندان ولی یاری نکردش بخت چندان

1 که چون فرهاد روز خود به سر برد چو شمع صبح دم در سوختن مرد

2 خلل در عشق شیرین در نیامد بر آمد جان و شیرین بر نیامد

3 خبر بردند بر شیرین خون ریز که خون کوهکن را ریخت پرویز

4 همه گفتند کاین رسمی نو افتاد که شیرین کشت و خون بر خسرو افتاد

آثار امیرخسرو دهلوی

5 اثر از خسرو و شیرین در دیوان اشعار امیرخسرو دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر خسرو و شیرین در دیوان اشعار امیرخسرو دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.