آن مایه ز دنیا که خوری از خیام نیشابوری رباعی 157
1. آن مایه ز دنیا که خوری یا پوشی
معذوری اگر در طلبش میکوشی
1. آن مایه ز دنیا که خوری یا پوشی
معذوری اگر در طلبش میکوشی
1. از آمدن بهار و از رفتن دی
اوراق وجود ما همی گردد طی
1. از کوزهگری کوزه خریدم باری
آن کوزه سخن گفت ز هر اسراری
1. ای آنکه نتیجهٔ چهار و هفتی
وز هفت و چهار دایم اندر تفتی
1. ایدل تو به اسرار معما نرسی
در نکته زیرکان دانا نرسی
1. ای دوست حقیقت شنواز من سخنی
با باده لعل باش و با سیم تنی
1. ای کاش که جای آرمیدن بودی
یا این ره دور را رسیدن بودی
1. بر سنگ زدم دوش سبوی کاشی
سرمست بدم که کردم این عیاشی
1. بر شاخ امید اگر بری یافتمی
هم رشته خویش را سری یافتمی
1. بر گیر پیاله و سبو ای دلجوی
فارغ بنشین بکشتزار و لب جوی
1. پیری دیدم به خانهٔ خماری
گفتم نکنی ز رفتگان اخباری
1. تا چند حدیث پنج و چار ای ساقی
مشکل چه یکی چه صد هزار ای ساقی