من که خاقانیم ز هر دو از خاقانی شروانی قطعه 84
1. من که خاقانیم ز هر دو جهان
بینیازم چه خوب هر دو چه زشت
...
1. من که خاقانیم ز هر دو جهان
بینیازم چه خوب هر دو چه زشت
...
1. دوستی داشتم به ری که به حسن
رخ او خط نغز دلبر داشت
...
1. دی جدل با معطلی کردم
که ز توحید هیچ ساز نداشت
...
1. دریغ میوهٔ عمرم رشید کز سر پای
به بیست سال برآمد به یک نفس بگذشت
...
1. هان ای زمانه دولت شاه اخستان نگر
کافاق را ز روستم زال درگذشت
...
1. امن جستی مجوی خاقانی
کاین مراد از جهان نخواهی یافت
...
1. خاقانیا جوانی و امن و کفاف هست
بالای این سه چیز در افزای کس نیافت
...
1. پیش بین دختر نو آمد من
دید کفاتش از پس است برفت
...
1. سرفکنده شدم چو دختر زاد
بر فلک سر فراختم چو برفت
...
1. چو خاک سیه را دهی آب روشن
به سالی گلی بردهد بوستانت
...
1. از پی شهوتی چه کاهی عمر
عمر کاه تو هر زمانی چرخ
...
1. شب که مثال مه ذیالحجه دید
صورت طغراش ز مه برکشید
...