مدار ملک جهان بر مجاهد از خاقانی شروانی قطعه 108
1. مدار ملک جهان بر مجاهد الدین است
که چرخ بارگه احتشام او زیبد
...
1. مدار ملک جهان بر مجاهد الدین است
که چرخ بارگه احتشام او زیبد
...
1. دل در طلبت چو بند گردد
ترسم که سخن بلند گردد
...
1. زندگی خفتگی است خاقانی
خفته آگه به یک نفس گردد
...
1. خاقانی اگرچه راست پیوندی
پیوند تو کژ نهاد نپسندد
...
1. سپید کار سیه دل سپهر سبز نمای
کبود سینه و سرخ اشک و زرد رویم کرد
...
1. مبر ای خواجه آب خاقانی
که زوال آب عمر تو ببرد
...
1. خاقانی را مپرس کز غم
ایام چگونه میگذارد
...
1. با آینهٔ ضمیر مخدوم
خواهد که نفس زند نیارد
...
1. سر سخنان نغز خاقانی
از خواجه شنو که علمش او دارد
...
1. دلت خاقانیا زخم فلک راست
که آن چوگان جز این گویی ندارد
...
1. در عجم کیست کو چو طفل عرب
طوق تو در گلو نمیدارد
...
1. خاقانیا به سوک خراسان سیاه پوش
که اصحاب فقه گرد سوادش سپاه برد
...