این همه سرکشی از کمالالدین اسماعیل قطعه 322
1. این همه سرکشی مکن بر من
گر چه معزولم و تو بر کاری
...
1. این همه سرکشی مکن بر من
گر چه معزولم و تو بر کاری
...
1. در ضمیرم اگر چه کم گویم
سخن نغز هست بسیاری
...
1. تا کی این رنج روزگار بری ؟
بار این پیر نابکار بری؟
...
1. ایا حرّی که دستت گاه بخشش
چو ابر بهمنست از سیم پاشی
...
1. ای که دایم بسر انگشت دها
شیر شیران بکفایت دوشی
...
1. ایا صدری که در بازار دانش
کند کلک تو دایم در فروشی
...
1. بزرگی را همی دانم که هرگز
چو او کس نیست در افساد حالی
...
1. بر سر ما آمد ابر بهمنی
همچو سلطان بر سپاه ارمنی
...
1. ای لطف تو آب زندگانی
وی ذات تو عالم معانی
...
1. بجان آفرینی که نزدیک عملش
ز پیدا تفاوت ندارد نهانی
...
1. آن ریش فلان مزد قانی
ریشیست عظیم باستانی
...
1. جو همی خواستم پریر به شعر
از که؟ از نا خوشی گرانجانی
...