1 نور دین ای ذات تو کان هنر کان چه باشد؟ خود سراسر گوهرست
2 زنده همچون شمع از نور دلست هر کرا تا بی ز مهرت در سرت
3 از برای نوعروس خاطرت حقّه های آسمان پر زیورست
4 عنبر اندر بحر باشد، پس چرا؟ بحر شعرت در میان عنبرست
1 ای که بر خدمت تو کردم وقف هم نهان خود و هم پیدا را
2 چرخ را یک حرکت در همه عمر بر خلاف تو نباشد یارا
3 نیست معلوم همانا بر وجه حال من خاطر مولانا را
4 چشم دارم که کنی گوش کرم سوی خادم شرف اصغا را
1 هر که در احمقی تمام بود خلق گویند مغز خر خوردست
2 گر چنین است مجد قزوینی مغز تنها نه مغز و ر خوردست
3 مغز و سر چیست؟ کو خری چرمه با همه آلت سفر خوردست
4 ....خر هم در آن میان بودست چون خری از خران نر خوردست
1 صدر احرار شهای الدّین ، ای گاه سخا کان ودریا شده از دست کفت چون کف دست
2 دشمن از غصّۀ جاه تو چو غنچه دلتنگ طمع از جام عطای تو چو نرگس سر مست
3 شرف خانة جوزا که به رفعت مثلست گشته در جنب سرا پردۀ اقبال تو بست
4 همة اندیشة غمها ز دل او برخاست در همه عمر خود آن کس که دمی با تو نشست
1 امیر مقبل عالم که تا جهان بودست بجز در آینده مانندۀ تو ننمودست
2 گشاد تیر تو بست دستها که بربستست زبند رمح تو بس کارها که بگشودست
3 هزار بار ببازی سنان نیزۀ تو هلال را زفلک همچو حلقه بر بودست
4 اگر چه قدر ترا من بر آسمان دیدم چنین که می شنوم زان بسی بیفزودست
1 از برای محقری ادرار بارها داده ایم درد سرت
2 یک درم زان نمی شود حاصل نیک دانم که هست از آن خبرت
3 یا ز عجزست این توقف تو یاز بخلست منع این قدرت
4 در کلاه تو هیچ پشمی نیست ای کلاه تو چون سر پدرت
1 مرد رک باش و بختی خو کن تا که همبر چو کمان ساز ندت
2 ...فراخی مکن و سر تیزی ورنه چون تیر بیندازندت
1 ای که با الفاظ گوهر بار تو سعی ضایع در جهان کان کندنست
2 کار طبع دلفروزت روز و شب بیخ غم از طبع یاران کندنست
3 دشمن ار داری تو،بهرام فلک از برای گور ایشان کندنست
4 صبر کردن در فراق خدمتت چون به ناخن کوه و سندان کندنست
1 در دام رهی فتاد امروز صیدی که ز دامها بجستست
2 و اقبال آنست کز شبانه چون نرگس خویش نیم مستست
3 وین لحظه گشادن قبایش در چند پیاله باده بستست
4 گر خواجۀ به لطف دست گیرد بر من نه نخستمینش دستست
1 صدر آزادگان کریم الدّین که همه رسم تو کرم بودست
2 صیت تو همچو فکرت حکما آسمان و زمین بپیمودست
3 گر چه در خدمت تو این کهتر پیش از این انبساط بپیمودست
4 اول الدّن درد حالی را زحمتی از نوت در افزودست