مخدوم بزرگ، صدر از کمالالدین اسماعیل قطعه 13
1. مخدوم بزرگ، صدر منعم
ای پایۀ تو ورای القاب
1. مخدوم بزرگ، صدر منعم
ای پایۀ تو ورای القاب
1. نور دین ای ذات تو کان هنر
کان چه باشد؟ خود سراسر گوهرست
1. ای سروری که مخزن اسرارغیب رابهتر
بهتر کلیدخاطر مشکل گشای تست
1. عالم لطف و کرم سرور ارباب هنر
ای که انعام تو چون فضل تو بی پایانست
1. ندانم چه افتاد مال ترا
که چون خاطرت در پراکندگیست
1. سپهر شعبده باز از درون پردۀ غیب
لطیفه یی دگر آورد کاهلا صلوات
1. اگرچه وعدۀ تو خاطرم را
فراغی داده است از فات مافات
1. مرد رک باش و بختی خو کن
تا که همبر چو کمان ساز ندت
1. از برای محقری ادرار
بارها داده ایم درد سرت
1. ای کریمی که پایۀ قدرت
برتر از اوج چرخ گرانست
1. سپهر مجد و کرم عزّدین یگانة دهر
که دست و کلک ترا باقضا مساوقتست
1. صدر احرار شهای الدّین ، ای گاه سخا
کان ودریا شده از دست کفت چون کف دست