گر چه خوش نیست از کمالالدین اسماعیل رباعی 25
1. گر چه خوش نیست حالت ناخوش ما
درد سر ماست این دل سر کش ما
1. گر چه خوش نیست حالت ناخوش ما
درد سر ماست این دل سر کش ما
1. در باغ بین زگونه گون برگ و نوا
زان برگ و نوا آرزوی طبع روا
1. رشک آیدم ای دوست که با تو هر شب
هر رومی و هندوی نشیند بطرب
1. داری ز پی چشم بد ای درّ خوشاب
یک نرگس ناشکفته در زیر نقاب
1. ماییم نهاده سر بفرمان شراب
جان کرده فدای لب خندان شراب
1. چشم تو همی داشت دلم را بعذاب
گفتم بلب که کار ایشان دریاب
1. چون مردمک دیده ام ای در خوشاب
با آنکه بود بخشش من گوهر ناب
1. گفتم که مرا وصل تو نفزاید آب
هجران توأم ز دیده نگشاید آب
1. وقتست که پر زچین شود طرّۀ آب
از نعرۀ تندر برود زهرۀ آب
1. کام همه ناله و خروشست امشب
نه صبر پدیدست و نه هوشست امشب
1. هستم ز وصال دوست دلشاد امشب
وز غصۀ هجر گشته آزاد امشب
1. ای دل چو رسید روز اومید بشب
هیچت ناید زوصل آن شیرین لب