آثار کلیم

صفحه 4 از 6
6 اثر از قطعات در دیوان اشعار کلیم در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار کلیم شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار کلیم / دیوان اشعار کلیم / قطعات در دیوان اشعار

قطعات در دیوان اشعار کلیم

1 خلف سلسله فضل باقلیم وجود آمد و بدرقه اش سابقه لم یزلیست

2 سرنوشتش بجز اقبال و سعادت نبود می توان خواند زپیشانیش از بسکه جلیست

3 نامش از غیب سعید آمد از آن شد تاریخ (صاحب طالع مسعود سعید ازلیست)

1 داده حق سایه خود را دگر از نو خلفی که توان دید درو فر فلک جاهی را

2 سرنوشتش که از آن یکرقم آمد اقبال بهترین قطعه بود کلک یداللهی را

3 می توان یافتن از ناحیه شاه شجاع جوهر دوست نوازی و عدو کاهی را

4 بهر تاریخ ولادت بعدو گفته فلک (دو یمین نیر بادا فلک شاهی را)

1 شکر خدا را که یک توجه اقبال زد دو گل فتح تازه بر دوران

2 همچو خدنگی که بگذرد زدو نخجیر گشت بیک دفعه فتح بلخ و بدخشان

3 شاهد این فتح را رسد ز نکویی گیرد اگر رونما ولایت توران

4 چون گهر فتح پادشاه زمانه گوهر دیگر نه بحر دارد و نه کان

1 تفنگ بیخطای شاه جهان نقطه از روی حرف بردارد

2 راست رو، موشکاف و صیدافکن در یک انگشت صد هنر دارد

1 خوش آن روشندل صاحب بصیرت که بیند پشت و رو کار جهان را

2 چو دنیا را بکام خویش بیند بقدر سود اندیشد زیان را

3 فلک برگشتنی دارد، چه حاصل بسوی خود کشیدن این کمان را

4 دکان ما و من خواهند برچید ز تابوتست تخته این دکان را

1 دارد آن عزت تفنگ ثانی صاحبقران کز شرف خاقان اگر باشد به دوشش می‌برد

2 هیبتی دارد که با آن اختلاط دائمی ماشه می‌لرزد به خود تا سر به گوشش می‌برد

1 آیة الکرسی فلک خواند و دمید از روی صدق بر همین کرسی چو شاهنشاه بروی آرمید

2 وارث عالم شهنشاه زمان شاه جهان کایزدش زیبنده اورنگ شاهی آفرید

3 تا بروبد صحن بزمش پشت گردون خم گرفت تا بشوید پای تختش آب از گوهر چکید

4 تخت را باید که ناید بر زمین پا از نشاط برفراز خویش هرگز خسروی چون او ندید

1 رفته شمعی ز بزم دهر کز او عالمی بود روشنی اندوز

2 خان قدسی سرشت صادق خان شه بفردوس انجمن افروز

3 جان پاکش بعالم علوی رفت مانند مرغ دست آموز

4 خاکش از آب دیده گل کردم باورم نیست این قضیه هنوز

1 بلند قد را سرگشتگان وادی غم مفرحی پی دفع ملال می خواهند

2 چو باده بیتو حرامست، از آن نمی طلبند حرام عیشان کیف حلال می خواهند

1 لله الحمد که از پرتو خورشید قدم سایه مرحمتی بر سر عالم آمد

2 عالم افروز دری زینت دوران گردید که بخورشید درین بزم مقدم آمد

3 نیری از فلک پادشهی کرد طلوع که بتاج فلکش جام مسلم آمد

4 هر که نظاره آن طالع مسعود کند هر کجا بدنظری سعد فراهم آمد

آثار کلیم

6 اثر از قطعات در دیوان اشعار کلیم در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار کلیم شعر مورد نظر پیدا کنید.