آثار کلیم

صفحه 2 از 6
6 اثر از قطعات در دیوان اشعار کلیم در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار کلیم شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار کلیم / دیوان اشعار کلیم / قطعات در دیوان اشعار

قطعات در دیوان اشعار کلیم

1 دلا دیدیکه تیغ جور گردون چه زخم منکری زد بر جگرها

2 عجب زخمی که گردد کهنه هرچند خلاند تازه در دل نیشترها

3 صلابت خان عزیز مصر دولت که رویش بود عید دیده ورها

4 بگلزار صلابت کرد پرواز چو شهبازی بخون آغشته پرها

1 منم کلیم بطور بلندی همت که استغاصه معنی جز از خدا نکنم

2 بخوان فیض الهی چو دسترس دارم نظر بکاسه در یوزه گدا نکنم

3 بصیدگاه سخن با زیر سیر چشم منم بصید بسته کس پنجه آشنا نکنم

4 زفیض دریا پهلو تهی کنم چو حباب زرشح قطره بیمایه خود چرا نکنم

1 پرورده کدام بهارست این چمن کز بهر دیدنش نگه از هم کنیم وام

2 هر خط او چو خطه کشمیر دلفریب وز حلقه حروف براه نظاره دام

3 از دیدنش نظارگیان مست می شوند آن باده ایکه دایره ها را بود بجام

4 از بسکه دیده خیره شود در نظاره اش نتوان شناخت دیده کدامست و خط کدام

1 جهان کرده سامان بزم نشاطی که گلبانگ عیشش بگردون رسیده

2 قران کرده سعدین و زینسان قرانی فرح خیز و پر یمن دوران دویده

3 ز پیوند این گلبن باغ دولت زمانه گل عیش جاوید چیده

4 فلک رتبه اورنگ زیب آنکه ایزد سزاوار تأیید غیبیش دیده

1 شاه آفاق گیر، شاه جهان که بود خاک راهش افسر فتح

2 لشگرش در ذخیره اقبال می گذارند فتح بر سر فتح

3 از خط زخمها به پیکر خصم می نویسند جمله محضر فتح

4 از سر دشمنش نهال سنان می دمد چار فصل نوبر فتح

1 سپهر منزلتا، صاحبا، فلک ز شهاب برای دشمن تو تیر در کمان دارد

2 زبان بریده چو سوفار باد، آنکه زبان نه از برای ثنای تو در دهان دارد

3 طناب گردن بادا همیشه همچو کمان ز آستان تو هر کس که سرگران دارد

4 عجب نباشد اگر پر بر آرد از شادی کمان چو تیر که با دست تو قران دارد

1 گوهری ارجمند از کف شاه رفته کز دیده، خون نمی بندد

2 حاصل هر دو کون شاه جهان بدهد گر بسلک پیوندد

3 رخت گلگون شفق نمی پوشد که ببر جز سیاه نپسندد

4 آسمان بر سر از مه و خورشید چهره زر دگر نمی بندد

1 چه شد که بی سببی پا کشیدی از همه جا لوند مشرب و آنگاه خویشتن داری

2 زر شراب بدستت فتاده است مگر که رفته رفته ز مستی عزیز دیداری

3 ز دستگیری اهل هنر عجب دارم ز روزگار نمی آید اینقدر یاری

4 مگر که در گرو باده کرده ای دستار کنون ز برهنگی سر برون نمی آری

1 ای خداوندی که باشد نسبت انعام تو راست با حرص و طمع چون نسبت دست و دهان

2 دست جودت از جهان، رسم قناعت برفکند می کند اکنون هما پهلو تهی از استخوان

3 نقطه شک بر سر دریا نهد ابر از حباب بحر دستت را اگر روزی سپند در فشان

4 همتت می خواست یک را از عدد بیرون کند گشت آخر وحدت واجب شفاعتخواه آن

1 تفنگ عدو سوز شاه جهان کزو عمر دشمن شود کاسته

2 رگ تیره ابریست پررعد و برق زرعد کف شاه برخاسته

آثار کلیم

6 اثر از قطعات در دیوان اشعار کلیم در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار کلیم شعر مورد نظر پیدا کنید.