آثار کلیم

صفحه 5 از 6
6 اثر از قطعات در دیوان اشعار کلیم در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار کلیم شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار کلیم / دیوان اشعار کلیم / قطعات در دیوان اشعار

قطعات در دیوان اشعار کلیم

1 دلا دیدیکه تیغ جور گردون چه زخم منکری زد بر جگرها

2 عجب زخمی که گردد کهنه هرچند خلاند تازه در دل نیشترها

3 صلابت خان عزیز مصر دولت که رویش بود عید دیده ورها

4 بگلزار صلابت کرد پرواز چو شهبازی بخون آغشته پرها

1 داده حق سایه خود را دگر از نو خلفی که توان دید درو فر فلک جاهی را

2 سرنوشتش که از آن یکرقم آمد اقبال بهترین قطعه بود کلک یداللهی را

3 می توان یافتن از ناحیه شاه شجاع جوهر دوست نوازی و عدو کاهی را

4 بهر تاریخ ولادت بعدو گفته فلک (دو یمین نیر بادا فلک شاهی را)

1 داد ایزد بپادشاه جهان خلفی همچو مهر عالمتاب

2 تاج صاحبقران ثانی را گوهر بحر ازو گرفته حساب

3 نامش اورنگ زیب کرده فلک تخت ازین پایه گشته عرش جناب

4 چون باین مژده آفتاب انداخت افسر خویش بر هوا چو حباب

1 غبار دیده بد رفته باد ازین درگاه که سربلند و فلک دستگاه آمده است

2 بهار نقش و نگاری چو خط مه رویان بجلوه بهر فریب نگاه آمده است

3 ز رشته های شعاعی طناب تابد مهر که بهر سایه حق جلوه گاه آمده است

4 ستوده ثانی صاحبقران و شاه جهان که بارگاهی عرش اشتباه آمده است

1 خلف سلسله فضل باقلیم وجود آمد و بدرقه اش سابقه لم یزلیست

2 سرنوشتش بجز اقبال و سعادت نبود می توان خواند زپیشانیش از بسکه جلیست

3 نامش از غیب سعید آمد از آن شد تاریخ (صاحب طالع مسعود سعید ازلیست)

1 شکر خدا را که یک توجه اقبال زد دو گل فتح تازه بر دوران

2 همچو خدنگی که بگذرد زدو نخجیر گشت بیک دفعه فتح بلخ و بدخشان

3 شاهد این فتح را رسد ز نکویی گیرد اگر رونما ولایت توران

4 چون گهر فتح پادشاه زمانه گوهر دیگر نه بحر دارد و نه کان

1 جهان کرده سامان بزم نشاطی که گلبانگ عیشش بگردون رسیده

2 قران کرده سعدین و زینسان قرانی فرح خیز و پر یمن دوران دویده

3 ز پیوند این گلبن باغ دولت زمانه گل عیش جاوید چیده

4 فلک رتبه اورنگ زیب آنکه ایزد سزاوار تأیید غیبیش دیده

1 لله الحمد که از پرتو خورشید قدم سایه مرحمتی بر سر عالم آمد

2 عالم افروز دری زینت دوران گردید که بخورشید درین بزم مقدم آمد

3 نیری از فلک پادشهی کرد طلوع که بتاج فلکش جام مسلم آمد

4 هر که نظاره آن طالع مسعود کند هر کجا بدنظری سعد فراهم آمد

1 خوش آن روشندل صاحب بصیرت که بیند پشت و رو کار جهان را

2 چو دنیا را بکام خویش بیند بقدر سود اندیشد زیان را

3 فلک برگشتنی دارد، چه حاصل بسوی خود کشیدن این کمان را

4 دکان ما و من خواهند برچید ز تابوتست تخته این دکان را

1 منم کلیم بطور بلندی همت که استغاصه معنی جز از خدا نکنم

2 بخوان فیض الهی چو دسترس دارم نظر بکاسه در یوزه گدا نکنم

3 بصیدگاه سخن با زیر سیر چشم منم بصید بسته کس پنجه آشنا نکنم

4 زفیض دریا پهلو تهی کنم چو حباب زرشح قطره بیمایه خود چرا نکنم

آثار کلیم

6 اثر از قطعات در دیوان اشعار کلیم در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار کلیم شعر مورد نظر پیدا کنید.