خدایگانا اسبی که داده ای به کلیم از کلیم قطعه 1
1. خدایگانا اسبی که داده ای به کلیم
ز ناتوانی هرگز نرفته رو به نسیم
...
1. خدایگانا اسبی که داده ای به کلیم
ز ناتوانی هرگز نرفته رو به نسیم
...
1. بدستم آمده انگشتری که گردیده
ز درد رشکش عیش دهان خوبان تنگ
...
1. چه شد که بی سببی پا کشیدی از همه جا
لوند مشرب و آنگاه خویشتن داری
...
1. زبده اهل هنر ای آنکه با صد دیده، چرخ
روز و شب حیران بود از دانش و فرهنگ تو
...
1. روزگاری شد که با تب لرز هم پیراهنم
قسمت من گشته این از سرد و گرم روزگار
...
1. بلند قد را سرگشتگان وادی غم
مفرحی پی دفع ملال می خواهند
...
1. سپهر منزلتا، صاحبا، فلک ز شهاب
برای دشمن تو تیر در کمان دارد
...
1. ای خداوندی که باشد نسبت انعام تو
راست با حرص و طمع چون نسبت دست و دهان
...
1. فلک قد را نمی پرسی که گردون
چرا آزرد ما را بی محابا
...
1. حدیث شکوه گردون بلند خواهم کرد
مگر بدرگه خان جهان رسد فریاد
...
1. در کف شاه جهان آن ثانی صاحبقران
نیزه را بین جلوه گر چون برق لامع از سحاب
...
1. پرورده کدام بهارست این چمن
کز بهر دیدنش نگه از هم کنیم وام
...