آثار کلیم

صفحه 1 از 6
6 اثر از قطعات در دیوان اشعار کلیم در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار کلیم شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
خانه / آثار کلیم / دیوان اشعار کلیم / قطعات در دیوان اشعار

قطعات در دیوان اشعار کلیم

1 شهنشاها دکن یک کف زمین است زمین‌داران او مانند انگشت

2 اگر با هم شوند انگشت‌ها جمع به کوه دولتت نتوان زدن مشت

1 مردم دیده اقبال هنر، جعفرخان که مدامش بکف بخت می کام بود

2 کرم ایزدیش داده گرامی پسری که بماند بجهان تا زجهان نام بود

3 هاتفی از پی تاریخ بگوش دل گفت (آن گل جعفری آرایش ایام بود)

1 نواب سپهر رتبه کش هست آصفجاهی کمین کرامت

2 دامان قبای دولت او بستست بدامن قیامت

3 پیش طبعش الف ندارد چیزی جز حرف استقامت

4 مرآت دلش ز پیش بینی زنگی نگرفته از کرامت

1 سرور ازین میهمان پُرتَعَب یعنی که تب چند روزی شد که تصدیع فراوان می‌کشم

2 آنچه از دست من آمد ز اشک سرخ و روی زرد پیش او هر لحظه نعمت‌های الوان می‌کشم

3 تا نسوزد در دل من یادگار دوست را زاستخوان پیکان جانان را به دندان می‌کشم

4 تیغ‌های آبدارم هست از فوج سرشک لیک بر روی مرض از ضعف لرزان می‌کشم

1 بی نظیر این تفنگ شاه جهان همچو تیر قضا خطا نکند

2 می تواند سیاهی از مو برد کز بدن موی را جدا نکند

1 داد ایزد بپادشاه جهان خلفی همچو مهر عالمتاب

2 تاج صاحبقران ثانی را گوهر بحر ازو گرفته حساب

3 نامش اورنگ زیب کرده فلک تخت ازین پایه گشته عرش جناب

4 چون باین مژده آفتاب انداخت افسر خویش بر هوا چو حباب

1 صاحبقران ثانی شاه جهان که تیغش تا دسته ابلق از خون در کارزار گردد

2 از قبضه خنجر او زان شکل اسب دارد تا روز جنگ نصرت بروی سوار گردد

1 بچشم هوش درین پادشاه نامه نگر که بزم و رزمش سرمشق پادشاهانست

2 بپیش روی خرد صفحه هایش آیت هاست که عکس صدق از آن همچو مهر تابانست

3 زسرو سطرش در گلشن بیان وقوع نشان راستی گفتگو نمایانست

4 وقایعش همه زاغراق منشیان عاری چنانچه آمده از غیب هم بدان سانست

1 در کف شاه جهان آن ثانی صاحبقران نیزه را بین جلوه گر چون برق لامع از سحاب

2 نی غلط گفتم، کفش خورشید اوج رفعتست نیزه زرین بود خط شعاع آفتاب

3 رمح او شمعست و مرغ روحها پروانه اش کانچه در شمع آتشست اندر سنان اوست آب

4 صفحه عمر عدو را خط کشد روز مصاف نیزه اش را خطی از بهر همین آمد خطاب

1 خدایگانا اسبی که داده ای به کلیم ز ناتوانی هرگز نرفته رو به نسیم

2 همیشه از عرق خویش کشتی است در آب شده به یک جا از لنگر رکاب مقیم

3 برای رفتن هر گام خوش کند ساعت زرگ کشیده بر اندام جدول تقویم

4 ز بسکه کاهل طبعش ز راه ترسیده رمد ز جاده همچون ز مار شخص دهیم

آثار کلیم

6 اثر از قطعات در دیوان اشعار کلیم در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار کلیم شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی