آثار جامی

صفحه 5 از 8
8 اثر از سلسلةالذهب - دفتر دوم در هفت اورنگ جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر سلسلةالذهب - دفتر دوم در هفت اورنگ جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار جامی / هفت اورنگ جامی / سلسلةالذهب - دفتر دوم در هفت اورنگ

سلسلةالذهب - دفتر دوم در هفت اورنگ جامی

1 قطره چون آب شد به تابستان گشت آن آب سوی بحر روان

2 وز روانی خود به بحر رسید خویشتن را ورای بحر ندید

3 هستی خویش را در او گم ساخت هیچ چیزی بغیر او نشناخت

4 گاه او را عیان به صورت موج دید هم در حضیض و هم بر اوج

1 هست قول نبی که دنیی دون وانچه جز ذکر ایزد بیچون

2 داخل اوست جمله ملعونند وز نظرگاه قرب بیرونند

3 هر که پیوند ساخت با ملعون نیست او هم ز حکم لعن برون

4 لعن حق چیست گویمت مشروح کنم ابواب فهم آن مفتوح

1 از رخ شاهزاده گلخنیی یافت در دل ز مهر روشنیی

2 شد چو از ره سواره بگذشتی گلخنی در نظاره گم گشتی

3 چو در آمد ز درد عشق ز پای ساخت در تنگنای گلخن جای

4 چند گه شاهزاده ره پیمود گلخنی در نظاره گه ننمود

1 شاه کرمانی آن مطیع مطاع که به میدان عشق بود شجاع

2 هر شبی دیده پر نمک کردی جگر خود به آن نمک خوردی

3 ساختی آب دیده را نمک آب پاک شستی ز دیده سرمه خواب

4 بعد عمری که چشم او نغنود یک شبی خواب راحتش بربود

1 معتمر نام مهتری ز عرب رفت تا روضه نبی یک شب

2 رو در آن قبله دعا آورد ادب بندگی بجا آورد

3 ساخت بالین ز آستان نیاز گوش بنهاد بر نشیمن راز

4 ناگه آمد به گوشش آوازی که همی گفت غصه پردازی

1 معنی حیرت ار شود مقسوم غیر محمود نیست یا مذموم

2 آنست مذموم کز شکوک و شبه بسته گردد به سوی مقصد ره

3 هست در راه سعی و کوی طلب شرط اول تعین مطلب

4 وجهه قصد ناشده ممتاز طایر سعی چون کند پرواز

1 وان دگر گر چه عاشق صور است لیک معشوقش از صور دگر است

2 حسن معنیست دیده در صورت چشم ازان دوخته ست بر صورت

3 هست در دیده حسن معنی خام نیست بی صورتش ز معنی کام

4 سوی صورت نظر نکرده نخست نیست در دید حسن معنی جست

1 شمس تبریز دید کاوحد دین کرده نظاره بتان آیین

2 در دمشق از هوای غمزه زنان گرد هنگامه هاست طوف کنان

3 سر بدو برده آشکار و نهفت گفت ای شیخ در چه کاری گفت

4 چشمه آفتاب می بینم لیک در طشت آب می بینم

1 عشق مجنون بدین مقام رسید از تک و پوی و گفت و گوی رهید

2 داد با خود ترانه ای نو ساز عشقبازی به عشق کرد آغاز

3 آستین زد به هر نو و کهنی داد دامن به چنگ خاربنی

4 از درون نرم خارپشت آیین وز برون با کسان درشت آیین

1 پدر این قصه از زبان پسر چون نیوشید گفت جان پدر

2 نیست پوشیده پیش اهل ادب که بود ریش پر به عرف عرب

3 لیک آن پر که مرغ حسن و جمال زند از وی سوی عدم پر و بال

4 گر چه خیزد همین ز روی و ذقن رود از وی لطافت همه تن

آثار جامی

8 اثر از سلسلةالذهب - دفتر دوم در هفت اورنگ جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر سلسلةالذهب - دفتر دوم در هفت اورنگ جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.