آثار جامی

صفحه 3 از 8
8 اثر از سلسلةالذهب - دفتر دوم در هفت اورنگ جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر سلسلةالذهب - دفتر دوم در هفت اورنگ جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار جامی / هفت اورنگ جامی / سلسلةالذهب - دفتر دوم در هفت اورنگ

سلسلةالذهب - دفتر دوم در هفت اورنگ جامی

1 وان دگر گر چه سوی صورت رو آورد نیست قید صورت او

2 پیش او حسن صورت و معنی چون دو آیینه اند داده جلی

3 دیده بر هر کدام بگشاید جز جمال خدای ننماید

4 به بصر صورت جهان بیند به بصیرت جهان جان بیند

1 سخن عارف ستوده سیر چون به اینجا رسید پیش پسر

2 گفت کای فهم را مهیا تو عشق من بود ازین قبل با تو

3 رخت آیینه مصفا بود زان جمال ازل هویدا بود

4 چشم من بود بر جمال ازل چون در آیینه ات فتاد خلل

1 پس پسر گفت ایهاالعارف از مقامات عاشقی واقف

2 چون به من میل باطن تو نماند پیش من ظاهر تو را چه نشاند

3 چون ز من دور می توانی زیست نزد من هر دم آمدن پی چیست

4 گفت عارف که ای جوان سلیم نیست دستور میهمان کریم

1 هوشمندی بدید مجنون را آن ز فرمان عقل بیرون را

2 گه به ویرانه ای همی گردید گریه می کرد و زار می نالید

3 گاه چون سایه با زمین هموار اوفتادی به پای هر دیوار

4 گه فکندی چو آفتاب سپهر خویشتن را به صحنش از سر مهر

1 هست ازین جمله آنکه اهل نظر که ندوزند چشم دل ز اثر

2 به تفکر شوند برخوردار ز آیت فانظروا الی الآثار

3 در جمال اثر کنند نگاه به مؤثر برند از آنجا راه

4 از وجود ذوات در هر حال بر وجودش کنند استدلال

1 روش عارف نکو رفتار از مؤثر بود سوی آثار

2 چون دل او ز زنگ کثرت رست داد او را شهود وحدت دست

3 دید نور بسیط بی پایان منبسط بر حقایق اعیان

4 متنزل ز وحدت اطلاق متکثر ز انفس و آفاق

1 قطره ای از تموج دریا در زمستان فتاد بر صحرا

2 خویش را منجمد ز شدت برد هستی مستقل توهم کرد

3 لیکن از هر کسی و هر جایی می شنید اینکه هست دریای

4 کرد از موج و شبنم و باران بر وجودش اقامت برهان

1 یافت ناگاه آن حکیمک راه پیش جمعی از اولیاء الله

2 فصل دی بود و منقلی آتش شعله می زد میان ایشان خوش

3 شد بتقریب آتش و منقل از خلیل بری ز نقص و خلل

4 ذکر آن قصه کهن به تمام که بر او نار گشت برد و سلام

1 قطره چون آب شد به تابستان گشت آن آب سوی بحر روان

2 وز روانی خود به بحر رسید خویشتن را ورای بحر ندید

3 هستی خویش را در او گم ساخت هیچ چیزی بغیر او نشناخت

4 گاه او را عیان به صورت موج دید هم در حضیض و هم بر اوج

1 آن یکی در مجالی اشیا به صفت های حق بود بینا

2 هر چه بیند به معنی صفتی گردد او را سبیل معرفتی

3 صد هزار آینه ست در نظرش به صفات خدای راهبرش

4 گر چه برده ست ره به کشف صفات بی خبر باشد از تجلی ذات

آثار جامی

8 اثر از سلسلةالذهب - دفتر دوم در هفت اورنگ جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر سلسلةالذهب - دفتر دوم در هفت اورنگ جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.