آثار جامی

صفحه 7 از 8
8 اثر از سلسلةالذهب - دفتر دوم در هفت اورنگ جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر سلسلةالذهب - دفتر دوم در هفت اورنگ جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار جامی / هفت اورنگ جامی / سلسلةالذهب - دفتر دوم در هفت اورنگ

سلسلةالذهب - دفتر دوم در هفت اورنگ جامی

1 بود شوخی نشسته بر لب بام با فروزان رخی چو ماه تمام

2 بر شکسته کلاه گوشه ناز گشته نازش هلاک اهل نیاز

3 پیری آمد سفید موی شده پشتی از بار دل دو توی شده

4 روی خود را به خاک می مالید وز دل دردناک می نالید

1 بود ازین گونه مرده بوبکر رسته از کید زرق و حیله و مکر

2 زان چو دیدش نبی که می پیمود ره درین تیره خاکدان فرمود

3 هر که خواهد ز خلق کهنه و نو نگرد مرده روان گو رو

4 آهوی مشک نافه را بنگر پسر بو قحافه را بنگر

1 زد حکیمی به طرف باغ قدم دید زاغ و کبوتری با هم

2 هر دو فارغ نشسته بر یک شاخ در زبان آوری به هم گستاخ

3 مانده حیران به فهم خرده شناس کین نه بر وفق حکمت است و قیاس

4 صحبت جنس جز به جنس که دید الفت بی مناسبت که شنید

1 شد خروشان به دلخراش آواز غزل سینه سوز کرد آغاز

2 کای ز من دور رفته صد منزل کرده منزل چو جانم اندر دل

3 گر چه راه فراق می سپری سوی خونین دلان نمی گذری

4 مانده دور از در تو آب و گلم بر رخ توست چشم جان و دلم

1 تاجری می گذشت در بغداد رهگذارش به خان برده فتاد

2 زان طرف بانگی آمدش در گوش که همی گفت مرد برده فروش

3 کو حریفی مقامر و چالاک کانچه دارد به کف ببازد پاک

4 کیسه از سیم و زر بپردازد خانه و خانگی براندازد

1 هم ز وی آورند کآخر کار چون شد این درد بر دلش بسیار

2 چهره خور چو زرد فام شدی شیخ دین بر کنار بام شدی

3 اشک چون ریختی گهر سفتی رو به خورشید کردی و گفتی

4 کای جهانگرد آسمان پیمای شب تاریک کاه روز افزای

1 گفت خیرالبشر رسول خدای آن فزون از همه به دانش و رای

2 که بود مؤمن بلند محل به مثل راست همچو منج عسل

3 مگس شهد چون رود در باغ دارد از غیر طیبات فراغ

4 همچنین مؤمنان نیکوکار از جهان طعمه های نیکوخوار

1 این سخن گفت و از زمین برخاست غضب آمیز و خشمگین برخاست

2 چون درآمد به خانه ریا گفت کز چه رو خاطرت چنین آشفت

3 گفت از آن رو که جمعی از انصار به هوایت کشیده اند قطار

4 همه یکدل به دوستداری تو یکزبان بهر خواستگاری تو

1 بعد چل روز کز نشاط و سرور حال بگذشتشان بدین دستور

2 داد اجازت پدر که ریا را ماه شهر و غزال صحرا را

3 به عروسی سوی مدینه برند وز غریبی ره وطن سپرند

4 بهر وی خوش عماریی پرداخت برگ گل را ز غنچه محمل ساخت

1 زآل فرعون بود ناسره ای هرزه گو مسخ روی مسخره ای

2 بود بر صورت کلیم الله گاه و بیگاه با عصا و کلاه

3 پیش فرعونیان ز ناسرگی مثل موسی شدی به مسخرگی

4 سر به تقلید وی برآوردی هر چه دیدی ز وی همان کردی

آثار جامی

8 اثر از سلسلةالذهب - دفتر دوم در هفت اورنگ جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر سلسلةالذهب - دفتر دوم در هفت اورنگ جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.