آثار جامی

صفحه 7 از 8
8 اثر از سلسلةالذهب - دفتر دوم در هفت اورنگ جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر سلسلةالذهب - دفتر دوم در هفت اورنگ جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار جامی / هفت اورنگ جامی / سلسلةالذهب - دفتر دوم در هفت اورنگ

سلسلةالذهب - دفتر دوم در هفت اورنگ جامی

1 بعد چل روز کز نشاط و سرور حال بگذشتشان بدین دستور

2 داد اجازت پدر که ریا را ماه شهر و غزال صحرا را

3 به عروسی سوی مدینه برند وز غریبی ره وطن سپرند

4 بهر وی خوش عماریی پرداخت برگ گل را ز غنچه محمل ساخت

1 بعد شش سال معتمر یا هفت به سر روضه نبی می رفت

2 راه عمدا بر آن دیار افکند بر سر قبرشان گذار افکند

3 دید بر خاک آن دو اندهمند سر کشیده یکی درخت بلند

4 چون به عبرت نگاه کرد در آن دید خطهای سرخ و زرد بر آن

1 تاجری می گذشت در بغداد رهگذارش به خان برده فتاد

2 زان طرف بانگی آمدش در گوش که همی گفت مرد برده فروش

3 کو حریفی مقامر و چالاک کانچه دارد به کف ببازد پاک

4 کیسه از سیم و زر بپردازد خانه و خانگی براندازد

1 تاجر القصه شد عزایم خوان بهر تسخیر آن پری سوی خان

2 دیده چون از رخش منور یافت دیده را از شنیده بهتر یافت

3 دید ماهی عجب رباینده برتر از مدحت ستاینده

4 صد خریدار پیشش استاده بیع او در مزاد افتاده

1 هم در آن وقت ها سری سقطی آن سریع طریق حق نه بطی

2 یک شبی وقت خویش باز نیافت لذت سجده نیاز نیافت

3 قبضی آمد پدیدش اندر دل بر وی ادراک سر آن مشکل

4 بامدادان قدم به سیر نهاد روی در بقعه های خیر نهاد

1 تحفه و شیخ در سخن بودند رازگوی نو و کهن بودند

2 تاجر دین و دل ز دست شده در لگدکوب غصه پست شده

3 ناگهانی ز در درون آمد سوی آن بندی زبون آمدی

4 شیخ را چون بدید خرم شد دلش از کار تحفه بی غم شد

1 لقمه ماهی فنا ذوالنون سالی آمد به عزم حج بیرون

2 گفت دیدم که در میان طواف رفت نوری به آسمان ز مطاف

3 پشت خود را به خانه بنهادم واندر آن داد فکر می دادم

4 ناله ای ناگهم رسیده به گوش که برآمد ز من فغان و خروش

1 بود شوخی نشسته بر لب بام با فروزان رخی چو ماه تمام

2 بر شکسته کلاه گوشه ناز گشته نازش هلاک اهل نیاز

3 پیری آمد سفید موی شده پشتی از بار دل دو توی شده

4 روی خود را به خاک می مالید وز دل دردناک می نالید

1 کشته عشق بوعلی دقاق آن در آیین عشقبازی طاق

2 روزی این درد از دلش زد سر به مناجات گفت در منبر

3 کای خداوند آسمان و زمین نه مکان از تو خالی و نه مکین

4 جلوه گر در بلند و پست تویی قصه کوتاه هر چه هست تویی

1 هم ز وی آورند کآخر کار چون شد این درد بر دلش بسیار

2 چهره خور چو زرد فام شدی شیخ دین بر کنار بام شدی

3 اشک چون ریختی گهر سفتی رو به خورشید کردی و گفتی

4 کای جهانگرد آسمان پیمای شب تاریک کاه روز افزای

آثار جامی

8 اثر از سلسلةالذهب - دفتر دوم در هفت اورنگ جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر سلسلةالذهب - دفتر دوم در هفت اورنگ جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.