آثار جامی

صفحه 2 از 8
8 اثر از سلسلةالذهب - دفتر دوم در هفت اورنگ جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر سلسلةالذهب - دفتر دوم در هفت اورنگ جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار جامی / هفت اورنگ جامی / سلسلةالذهب - دفتر دوم در هفت اورنگ

سلسلةالذهب - دفتر دوم در هفت اورنگ جامی

1 شاه کرمانی آن مطیع مطاع که به میدان عشق بود شجاع

2 هر شبی دیده پر نمک کردی جگر خود به آن نمک خوردی

3 ساختی آب دیده را نمک آب پاک شستی ز دیده سرمه خواب

4 بعد عمری که چشم او نغنود یک شبی خواب راحتش بربود

1 باز گردم به قصه دختر که شدش خون ز انتظار جگر

2 یار خفته به خواب و او بیدار چون شود از وصال برخوردار

3 دایه را گفت خواب او بگشای زنگ حرمان ز خاطرم بزدای

4 خفته مرده ست و عشق با مرده نیست جز کار جان افسرده

1 شب چو نزدیک شد به وقت سحر حبشی برد سوی بالین سر

2 چشم حس بست ازین جهان خراب داد نقد خرد به غارت خواب

3 دایه آن را چو دید چابک و چست باز بردش به خوابگاه نخست

4 بیخود افتاد تا بلندی چاشت چاشتگاه بلند سر برداشت

1 با پدر گفت نازنین پسری کای ز هر نیک و بد تو را خبری

2 چون نهم ز آستانه بیرون پای شور و غوغا برآید از همه جای

3 از یمین و یسار اهل نیاز دعوی عشق می کنند آغاز

4 آن یکی آه دردناک زند جیب جان را ز درد چاک زند

1 پدر این قصه از زبان پسر چون نیوشید گفت جان پدر

2 نیست پوشیده پیش اهل ادب که بود ریش پر به عرف عرب

3 لیک آن پر که مرغ حسن و جمال زند از وی سوی عدم پر و بال

4 گر چه خیزد همین ز روی و ذقن رود از وی لطافت همه تن

1 روزی آن نوجوان به عارف گفت کای شناسای رازهای نهفت

2 چون تو را دل اسیر معنی بود عشق معنی ز صورت اولی بود

3 حسن معنی نمی شود سپری عشق آن باشد از زوال بری

4 عشق تو چون فتاد در کم و کاست خاطر تو ز من رمیده چراست

1 آن یکی از حجاب پیچاپیچ غیر صورت دگر نبیند هیچ

2 ببرد حسن صورت از راهش نشود دل ز معنی آگاهش

3 اهل عالم همه درین کارند به حجاب صور گرفتارند

4 لیک باشد ز اختلاف صور روی هر یک به قبله گاه دگر

1 وان دگر گر چه عاشق صور است لیک معشوقش از صور دگر است

2 حسن معنیست دیده در صورت چشم ازان دوخته ست بر صورت

3 هست در دیده حسن معنی خام نیست بی صورتش ز معنی کام

4 سوی صورت نظر نکرده نخست نیست در دید حسن معنی جست

1 شمس تبریز دید کاوحد دین کرده نظاره بتان آیین

2 در دمشق از هوای غمزه زنان گرد هنگامه هاست طوف کنان

3 سر بدو برده آشکار و نهفت گفت ای شیخ در چه کاری گفت

4 چشمه آفتاب می بینم لیک در طشت آب می بینم

1 وان دگر گر چه بود عشق مجاز رهزن عقل و دین او ز آغاز

2 عاقبت حرف عاریت بسترد ره به سر منزل حقیقت برد

3 میوه ای زان درخت چید و گذشت جرعه ای زان قدح چشید و گذشت

4 سخن خوب و نکته سره گفت عارفی کالمجاز قنطره گفت

آثار جامی

8 اثر از سلسلةالذهب - دفتر دوم در هفت اورنگ جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر سلسلةالذهب - دفتر دوم در هفت اورنگ جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.