آثار جامی

صفحه 3 از 19
19 اثر از سلسلةالذهب - دفتر اول در هفت اورنگ جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر سلسلةالذهب - دفتر اول در هفت اورنگ جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار جامی / هفت اورنگ جامی / سلسلةالذهب - دفتر اول در هفت اورنگ

سلسلةالذهب - دفتر اول در هفت اورنگ جامی

1 معنی لااله الاالله آن بود پیش عارف آگاه

2 کانچه خوانند مشرکانش خدا گر چه باشد ز فرط جهل و عما

3 نیست آن در حقیقت الا حق که بود عین هستی مطلق

4 هر دو هستند فی الحقیقه یکی نیست قطعا درین دقیقه شکی

1 می زند شیخ ما ز شور و شغب صیحه صبحگاه و هی هی شب

2 حزب اوراد صبح می خواند خویش را حزب حق همی داند

3 سر پر از کبر و دل پر از اعجاب روی در خلق و پشت بر محراب

4 صف زده گردش از خران گله ای درفکنده به شهر ولوله ای

1 مرده لوزینه پز چو از کینه سازد از سیر حشو لوزینه

2 شکل لوزینه می زند فریاد هستم از سیر و بوی او آزاد

3 لیک حشوش به طعم گوید و بوی حشو لوزینه بین و حشو مگوی

4 چون معارف به آخر انجامد شیخ از گفت و گو بیارامد

1 رقص ناقص به سوی نقص بود جنبش کاملان نه رقص بود

2 می زند مرغ جانشان پر و بال تا رهد باز ازین حضیض وبال

3 گر چه هر روز یک صدا و ندا به هوای سماع جسته ز جا

4 آن یکی بر فلک کشیده ردی وان دگر رفته تا به تحت ثری

1 جغد مسکین نشسته پهلوی باز چون از آنجا دهندشان پرواز

2 باز سازد ز قصر شه خانه جغد پرد به کنج ویرانه

3 میل هر کس به سوی مسکن اوست روی هر مرغ در نشیمن اوست

4 جوان به وقتی که مصحلت بینند صوفیان از سماع بنشینند

1 وان دگر شیخ پیش خلق جهان کرده خود را علم به ذکر نهان

2 چشم پوشیده لب فرو بسته نفس از حرف و صوت بگسسته

3 پا به دامن کشیده سر در جیب یعنی افتاده ام به مکمن غیب

4 پشت و پایی بر این جهان زده ام خیمه بر اوج لامکان زده ام

1 روستایی ز دست باران جست رفت و در پای ناودان بنشست

2 ساده ای از تکاو عرصه غور کرد روزی به سوی شهر عبور

3 مانده و گرسنه ز راه تکاو بر کتف توبره به پا گرگاو

4 اوفتادش گذر به دکانی دید پر نان و نانخورش خوانی

1 آنچه کردم بیان درین گفتار نیست بر ذکر سر و جهر انکار

2 غیر ذکر خدا چه سر و چه جهر نیست دل را نصیب و جان را بهر

3 هست انکار من بر آنکه کسی سازد آن را وسیله هوسی

4 خویش را ز اهل حق کند به دروغ تا ستاند بهای تره و دوغ

1 آن زمان از ریا و عجب رهی که شوی پیر را رهین و رهی

2 هست در نفس دار و گیر بسی که نداند به غیر پیر کسی

3 نفس افعی و پیر خضر شعار کور می سازدش زمردوار

4 نفس دیو است و پیر نجم هدی رجم دیو است کار نجم بلی

1 با هر که نشستی و نشد جمع دلت وز تو نرمید زحمت آب و گلت

2 زنهار ز صحبتش گریزان می باش ور نی نکنی روح عزیزان بحلت

3 از زمین و زمان برون بردت وز مکین و مکان برون بردت

4 از می عشق بیخودت سازد وز علایق مجردت سازد

آثار جامی

19 اثر از سلسلةالذهب - دفتر اول در هفت اورنگ جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر سلسلةالذهب - دفتر اول در هفت اورنگ جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی