آثار جامی

صفحه 3 از 14
14 اثر از سبحة‌الابرار در هفت اورنگ جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر سبحة‌الابرار در هفت اورنگ جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار جامی / هفت اورنگ جامی / سبحة‌الابرار در هفت اورنگ

سبحة‌الابرار در هفت اورنگ جامی

1 فاضلی وادی برهان پیمای در بیابان جدل جان فرسای

2 عمر در بحث و جدل طی کرده پای یکران عمل پی کرده

3 نه دلش را ز طریقت نوری نه سرش را ز حقیقت شوری

4 صوفیی دید ز آلایش پاک زده در چهره آسایش خاک

1 ای جهان از صفت ذات تو پر عالم از حجت اثبات تو پر

2 هیچ جا نیست که غوغای تو نیست پرتو روی دلارای تو نیست

3 تو چنین ظاهر و ما کور بصر تو چنین حاضر و ما دور نگر

4 نور تو گر نبود ما چه کنیم چشم بینا دل دانا چه کنیم

1 ای درین بتکده طبع فریب برده غوغای بتان از تو شکیب

2 طبع را بند خرد بر پا نه پای اندیشه درین غوغا نه

3 بنگر این انجم و مهر و مه را بت ره گشته خلیل الله را

4 یافتندی به دلش راه قبول گرنه بشکستیشان سنگ افول

1 داشت آن شاه به بالین دو حکیم هر دو دانا و خردمند و کریم

2 لبشان با دم عیسی همدم کفشان راحت هر رنج و الم

3 دست هر یک چو به نبض آوردی دستگیری ضعیفان کردی

4 شاه بیمار ز تغییر مزاج وان دو در کار به تدبیر علاج

1 ای به توحید تو هر ذره گواه نیست یک ذره به توحید تو راه

2 در رهت ذره ناچیز شدیم کمتر از ذره بسی نیز شدیم

3 ما و بی حاصلی و نومیدی که نه فضل تو کند خورشیدی

4 جست و جوی تو قرار از ما برد ضعف تن قوت کار از ما برد

1 بعد ازان مرغ ظهورش پر و بال زد ز ارواح به اقلیم مثال

2 وز مثالش به حس افتاد گذر یافت مس حس ازو رونق زر

3 نه فلک بر ورق حس بنگاشت هر فلک دوره دایم برداشت

4 زیر آن ز آب و گل و آتش و باد چار در خانه آغاز نهاد

1 داشت غوکی به لب بحر وطن دایم از بحر همی راند سخن

2 روز و شب قصه دریا گفتی گوهر مدحت دریا سفتی

3 گفتی از بحر پدید آمده ایم زو درین گفت و شنید آمده ایم

4 دل ازو گوهر دانایی یافت تن ازو دست توانایی یافت

1 ای پر از فیض وجود تو جهان غرق نور تو چه پیدا چه نهان

2 مایه صورت و معنی همه تو با همه بی همه تو ای همه تو

3 بی نصیب از تو نه چند است و نه چون خالی از تو نه درون است و نه برون

4 متحد اولی و آخریت متفق باطنی و ظاهریت

1 ای به صوفیگری آوازه بلند کرده زین شغل به آوازه پسند

2 دل چو خم چند بر آوازه نهی ناید آوازه جز از خم تهی

3 چون دهد کوس برون بانگ ز پوست بانگ او شاهد بی مغزی اوست

4 نیستی صوفی ازین نام چه سود دعوی پختگی از خام چه سود

1 پورعمران به دلی غرقه نور می شد از بهر مناجات به طور

2 دید در راه سر دوران را قاید لشکر مهجوران را

3 گفت کز سجده آدم ز چه روی تافتی روی رضا راست بگوی

4 گفت عاشق که بود کامل سیر پیش جانان نبرد سجده غیر

آثار جامی

14 اثر از سبحة‌الابرار در هفت اورنگ جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر سبحة‌الابرار در هفت اورنگ جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی