آثار جامی

صفحه 4 از 7
7 اثر از تحفة‌الاحرار در هفت اورنگ جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر تحفة‌الاحرار در هفت اورنگ جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار جامی / هفت اورنگ جامی / تحفة‌الاحرار در هفت اورنگ

تحفة‌الاحرار در هفت اورنگ جامی

1 صبح که بر حاشیه این چمن زد علم نور فشان نسترن

2 ریخت ازین گلشن فیروزه فام شاخ شکوفه ورق سیم خام

3 باد سحر خیز گل افشان رسید رخت سلوکم به گلستان کشید

4 جلوه گهی یافتم آراسته سوی به سو جلوه گران خاسته

1 کعبه روی از سر وجد عظیم در صف پیران حرم شد مقیم

2 مرغ دل او چو زدی پر و بال رستی از این دامگه پر وبال

3 وجد الهیش رهاندی ز خویش جذب حقش بازستادی ز خویش

4 آمدی از هستی خود گشته صاف رقص کنان گرد حرم در طواف

1 ای شده زندان درم مشت تو بند بر آنجا ز هر انگشت تو

2 پیش که ایام کند رنجه ات گردش او تاب دهد پنجه ات

3 عیش تو را حال دگرگون کند نقد خود از دست تو بیرون کند

4 خوش بگشا دست چو احسانیان از پی آزادی زندانیان

1 ای عربی نسبت امی لقب بنده تو هم عجم و هم عرب

2 رشک خوری تافته از اوج ناز مغرب تو یثرب و مشرق حجاز

3 گرد سرت ابطحی و یثربی خاک درت مشرقی و مغربی

4 تیغ عرب زن که فصاحت تو راست صید عجم کن که ملاحت تو راست

1 ای علم علم برافراخته چون علم از علم سرافراخته

2 خویشتن از علم علم ساختی چون عمل آمد علم انداختی

3 لاف درستیست علم سازیت حجت سستی علم اندازیت

4 دعوی دانش کنی از جاهلی حاصل تحصیل تو بی حاصلی

1 چاشت که خورشید علم برفراشت ظلمت سایه به زمین کم گذاشت

2 هر علم از سایه فزاید پناه جز علم خور که بود سایه کاه

3 خنجر زرین چو کشید از شکوه سایه شد از دشت گریزان به کوه

4 چهره چو افروخت ز نیلی تتق زیب دگر یافت افق تا افق

1 ای ز پی طبل شکم همچو نای جمله گلو گشته ز سر تا به پای

2 کار تو از هر چه تصور کنی نیست بجز آنکه شکم پر کنی

3 حرص تو لقمه نه به انصاف زد دایه تو را بهر شکم ناف زد

4 چند کشی رنج شکم از گزاف گر نزدت دایه بدین شیوه ناف

1 ای شده رخنه صف طاعت ز تو مانده تهی سلک جماعت ز تو

2 پنبه غفلت چو تو را بست گوش سود نکردت ز مؤذن خروش

3 نعره او خواب تو را کم نکرد قامت او قد تو را خم نکرد

4 میل نمازت به جوانی نبود پشت دو تا گشته به پیری چه سود

1 روزبهان فارس میدان عشق فارسیان را شه ایوان عشق

2 پیش در پرده سرایی رسید از پس آن پرده صدایی شنید

3 کز سر مهر و شفقت مادری گفت به خورشید لقا دختری

4 کای به جمال از همه خوبان فزون پای منه هر دم از ایوان برون

1 بست به صد مهر بر اطراف شط عقد محبت کشفی با دو بط

2 شد به فراغت ز غم روزگار قاعده صحبتشان استوار

3 روزی از آنجا که فلک راست خوی گشت ز بی مهریشان کینه جوی

4 طبع بطان از لب دریا گرفت رای سفر در دلشان جا گرفت

آثار جامی

7 اثر از تحفة‌الاحرار در هفت اورنگ جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر تحفة‌الاحرار در هفت اورنگ جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.