آثار جامی

صفحه 3 از 7
7 اثر از تحفة‌الاحرار در هفت اورنگ جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر تحفة‌الاحرار در هفت اورنگ جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار جامی / هفت اورنگ جامی / تحفة‌الاحرار در هفت اورنگ

تحفة‌الاحرار در هفت اورنگ جامی

1 پیش که از ابر صفا نم نبود رسته گل صفوت آدم نبود

2 بود جهان یک به یک آیینه ها بلکه سراسر همه گنجینه ها

3 بر سر هر گنج طلسم دگر نقد در او گوهر اسم دگر

4 لیک نشانی ز مسمی نداشت مظهر جمعیت اسما نداشت

1 ای که در دولت دین کم زنی چند دم از نسبت آدم زنی

2 آدمی آنست که دینی در اوست محو گمان کرده یقینی دراوست

3 گر بود این پیکر گل آدمی زو در و دیوار ندارد کمی

4 بلکه فزون باشد ازو در نمود مهره دیوار به سلک وجود

1 هر چه دهی از سر انصاف ده قفل عدم بر در اسراف نه

2 بعد شکستن صدف خویش را خوار مگردان خلف خویش را

3 بهره که دیدی ز خداوند خود ساز ذخیره پی فرزند خود

4 تا چه بریزد صدفت زیر خاک بهره ور آید ز تو آن در پاک

1 ای ز تو شق خرقه ماه منیر پیش تو مهر آمده فرمان پذیر

2 قصر نبوت به تو چون شد بلند کسر به مقصوره کسری فکند

3 چتر فرازنده فرقت سحاب سایه نشین چتر تو را آفتاب

4 سایه ندیدت به زمین هیچ کس نور بود سایه خورشید و بس

1 ای به شکر خواب سحر داده هوش خیز که برخاست ز مرغان خروش

2 مرغ سحر زنده و تو مرده ای او ز نوا گرم و تو افسرده ای

3 ترک هوا گوی و نوایی بزن چنگ به دامان وفایی بزن

4 هر شب ازین پرده زنگارگون این همه لعبت که سر آرد برون

1 پیشترین نفحه باغ سخن هست نسیم چمن آرای کن

2 صبحدم آن نفحه چو برخاسته ست خشک و تر این چمن آراسته ست

3 زان نفس اول قلم سرزده سر ز نیستان عدم بر زده

4 گر چه قلم داد سخن داده است بی سخن او هم ز سخن زاده است

1 خواست یکی کور، زنی زشت روی کینه وری، طعنه زنی، زشت خوی

2 از شبه اش، چهره سیه رنگ تر وز سپرش، جبهه پر آژنگ تر

3 گوش کر و پشت کژ و چشم کاژ خامشیش بیهده، گفتار ژاژ

4 یک شبی از ناز به آن کور گفت حیف که ماند از تو جمالم نهفت

1 ای به سرا پرده یثرب به خواب خیز که شد مشرق و مغرب خراب

2 رفته ز دستیم برون کن ز برد دستی و بنمای یکی دستبرد

3 توبه ده از سرکشی ایام را باز خر از ناخوشی اسلام را

4 مهد مسیح از فلک آور به زیر رایت مهدی به فلک زن دلیر

1 ای ز گلت نا زده سر حب دل مانده ز حب وطنت پا به گل

2 خیز که شد پرده کش و پرده ساز مطرب عشاق ز راه حجاز

3 یکدم ازین پرده سماعی بکن هر چه نه زین پرده وداعی بکن

4 دین تو را تا شود ارکان تمام روی نه از خانه به رکن و مقام

1 عارفی از ظلمت شب نور یاب دیده فرو بست به کلی ز خواب

2 شب که ز خورشید نظر دوختی شمع نظر تا سحر افروختی

3 هر مژه از دیده خونابه ده بود به ابروش همانا گره

4 روزی ازو کرد فضولی سؤال کای نزده راه تو خواب و خیال

آثار جامی

7 اثر از تحفة‌الاحرار در هفت اورنگ جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر تحفة‌الاحرار در هفت اورنگ جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.