آثار جامی

صفحه 6 از 7
7 اثر از تحفة‌الاحرار در هفت اورنگ جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر تحفة‌الاحرار در هفت اورنگ جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار جامی / هفت اورنگ جامی / تحفة‌الاحرار در هفت اورنگ

تحفة‌الاحرار در هفت اورنگ جامی

1 نقش سراپرده شاهیست حسن لمعه خورشید الهیست حسن

2 حسن که در پرده آب و گل است تازه کن عهد قدیم دل است

3 آن که شد این سلسله بنیاد ازو لایحه حسن دهد یاد ازو

4 ما که چنین کشته هر مهوشیم سوخته خرمن ز همان آتشیم

1 دیو نژادی چو یکی تیره ابر لب چو خم نیل کبود و سطبر

2 زنگ چو انگشت نیفروخته چهره چو چوبین طبقی سوخته

3 مانده دهن چون دهن جیفه باز ناشده همچون در محنت فراز

4 یافت به ره آینه ای گردناک ساخت به دامن رخش از گرد پاک

1 ای به سرت افسر فرماندهی افسرت از گوهر احسان تهی

2 زیور سر افسر ازان گوهر است خالی ازان مایه درد سر است

3 گرد میان تو مرصع کمر مهره و مار آمده با یکدگر

4 لیک نه آن مهره که روز شمار نفع رساند به تو ز آسیب مار

1 ای چو قلم صورت خود کرده راست میل رقم های کج از تو خطاست

2 تا قلم آسا به سر خود روی گر چه همه نیک روی بد روی

3 هر که به یک حرف قلم کج نهاد حرف وی از لوح بقا محو باد

4 چند به دفتر رقم ناصواب یاد کن از دفتر یوم الحساب

1 بوالهوسی بر سر راهی رسید جلوه کنان چارده ماهی بدید

2 هاله شده گرد قمر معجرش خیمه زده بر مه و خور چادرش

3 نغمه سرا جنبش خلخال او نافه گشا زلف ز دنبال او

4 نعره برآورد که ای خودپرست پای مکن تیز که رفتم ز دست

1 رونق ایام جوانیست عشق مایه کام دو جهانیست عشق

2 میل تحرک به فلک عشق داد ذوق تجرد به ملک عشق داد

3 چون گل جان بوی تعشق گرفت با گل تن رنگ تعلق گرفت

4 رابطه جان و تن ما ازوست مردن ما زیستن ما ازوست

1 ای شده با موی سیاه از غرور از نفر موی سفیدان نفور

2 رخ ز سفید به سیاهی منه نور الهی به ملاهی مدره

3 طفلی و چون شیر شده موی پیر هست عجب نفرت طفلان ز شیر

4 زاغ سیاهی تو درین بوم بیم کی هلد این باز سفیدت سلیم

1 زاغی از آنجا که فراغی گزید رخت خود از باغ به راغی کشید

2 زنگ زدود آیینه باغ را خال سیه گشت رخ راغ را

3 دید یکی عرصه به دامان کوه عرضه ده مخزن پنهان کوه

4 سبزه و لاله چو لب مهوشان داده ز فیروزه و لعلش نشان

1 ساده مریدی ز جهان شسته دست آمد و در صحبت پیری نشست

2 گرم نکرده به زمین جا هنوز خاست ازان انجمن جان فروز

3 پیر برآشفت که تعجیل چیست نفرت دیو از دم جبریل چیست

4 گفت قضا پرده کش هوش گشت نادره چیزیم فراموش گشت

1 ای شب امید مرا ماه نو دیده بختم به خیالت گرو

2 از پس سی روز برآید هلال روی نمودی تو پس از شصت سال

3 سال تو چار است به وقت شمار چار تو چل باد و چلت باز چار

4 هر چل تو یک چله کز علم و حال سیر کنی در درجات کمال

آثار جامی

7 اثر از تحفة‌الاحرار در هفت اورنگ جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر تحفة‌الاحرار در هفت اورنگ جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.