1 ای به زبان نکته گزار آمده وی به سخن نادره کار آمده
2 نقطه نطق است تو را بر زبان گشته از آن نقطه زبانت زیان
3 گر کنی آن نقطه ازین حرف حک بر خط حکم تو نهد سر فلک
4 هر که درین گنبد نیلوفری افکند آوازه نیکو فری
1 در خم این دایره نقش بند چند شوی بند به هر نقش چند
2 نقش رها کن سوی بی نقش رو دیده به هر نقش چه داری گرو
3 نقش چو پرده ست و تو ز افسردگی مایل پرده شد از پردگی
4 برفکن از پردگی این پرده را گرم کن از وی دل افسرده را
1 قافیه سنجان چو در دل زنند در به رخ تیره دلان گل زنند
2 روی چو در قافیه سنجی کنند پشت بر این دیر سپنجی کنند
3 تن بگذارند و همه جان شوند کوه ببرند و سوی کان شوند
4 جان کنی و کان کنی آیینشان صیرفی چرخ گهر چینشان
1 شیر خدا شاه ولایت علی صیقلی شرک خفی و جلی
2 روز احد چون صف هیجا گرفت تیر مخالف به تنش جا گرفت
3 غنچه پیکان به گل او نهفت صد گل محنت ز گل او شکفت
4 روی عبادت سوی محراب کرد پشت به درد سر اصحاب کرد
1 گلبن جان را که به گل کاشتند آرزوی غنچه دل داشتند
2 چون ز گل آن گلبن تر سر کشید غنچه نو رسته دل بردمید
3 درج در آن غنچه چو اوراق گل هر چه در آفاق چه جزء و چه کل
4 حسن بیان آیت تفضیل او کون و مکان دفتر تفصیل او
1 بود یکی شاه که در ملک و مال عهد وزیری چو رسیدی به سال
2 دست قلم ساش جدا ساختی چون قلم از بند و برانداختی
3 هر که گرفتی ز هوا دست او پایه اقبال شدی پست او
4 دست وزارت به وی آراستی جان حسود از حسدش کاستی
1 خامه چو بر موجب جف القلم خشک بیستاد از این خوش رقم
2 بهر دعا از لب ام الکتاب حرف سقاک اللهش آمد خطاب
3 روح امین دست به آمین گشاد چرخ برین سبحه پروین گشاد
4 گوهر آن سبحه به پایش فشاند در قدم غالیه سایش فشاند
1 عالمی از چاه جهالت برون در رهی افتاد به چاهی درون
2 هیچ مدد دست ندادش به راه ماند در آن راه چو یوسف به چاه
3 سایه صفت در تگ چاه آرمید سایه شخصی به سر چاه دید
4 نعره برآورد که ای رهنورد از ره احسان و مروت مگرد
1 چون ثمر دوحه عبدالعزیز دولت دین شد شرف ملک نیز
2 قاعده عدل عمر تازه کرد ملک و خلافت به یک اندازه کرد
3 کوه نشینان که ز ظلم سپاه خاسته بودند ز سرهای راه
4 پویه کنان بر سر راه آمدند بهر خبر پرسی شاه آمدند
1 فربهی از خوان سخن پروری شاعریش کرده لقب لاغری
2 گفت به نظم خوش و شعر فصیح بهر یکی خواجه فربه مدیح
3 خواجه مسکین چو مدیحش شنید بوی توقع به مشامش رسید
4 کرد ازان نامه پر رنگ و ریو خاطر او رم چو ز لاحول دیو