آثار جامی

صفحه 3 از 8
8 اثر از سلامان و ابسال در هفت اورنگ جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر سلامان و ابسال در هفت اورنگ جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار جامی / هفت اورنگ جامی / سلامان و ابسال در هفت اورنگ

سلامان و ابسال در هفت اورنگ جامی

1 چون به تدبیر حکیم نامدار یافت گیتی بر شه یونان قرار

2 سر به سر گیتی مسخر ساختش ثانی اثنین سکندر ساختش

3 یک نگین وار از همه روی زمین خارجش نگذاشت از زیر نگین

4 شه شبی در حال خویش اندیشه کرد شیوه نعمت شناسی پیشه کرد

1 آن مسافر بهر دولت یابیی ماند شب در خانه اعرابیی

2 جمله فرزندانش از خرد و بزرگ یافت همنام ددان چون شیر و گرگ

3 هر که بود از خادمانش یکسره گوسفندش نام بودی یا بره

4 گفت با او کای سپهدار عرب آیدم زین نامها امشب عجب

1 اینکه گفتم حال فرزند نکوست کش به اصل خویش پیوند نکوست

2 آن که باشد بد سگال و بد سرشت در سرشت او هزاران خوی زشت

3 به بود کز سلک دوران داریش پیش گیری شیوه بیزاریش

4 نوح را فرزند چون نااهل بود فطرت او بر غرور و جهل بود

1 پیش شیخی رفت آن مرد فضول بهر بی فرزندیش خاطر ملول

2 گفت با من دار شیخا همتی تا ببخشد کردگارم دولتی

3 تازه سروی روید از آب و گلم کز وجود او بیاساید دلم

4 یعنی آید در کنارم یک پسر کز جمال او شود روشن بصر

1 از شه یونان حکیم تیزهوش کرد چون افسانه فرزند گوش

2 گفت شاها هر که او شهوت نراند در غم محرومی از فرزند ماند

3 چشم عقل و علم کور از شهوت است دیو پیش دیده حور از شهوت است

4 هر کجا غوغای شهوت کرد زور می برد از دل خرد از دیده نور

1 چون سوی اینان لئیمی پی برد لقمه ای چند از طعام وی خورد

2 چون بخواند سفله دیگر مرا سویش آن لذت شود رهبر مرا

3 محو گردد نامم از سلک کرام در شمار سفلگان مانم تمام

4 سفله ای مهمانیی آغاز کرد سفلگان شهر را آواز کرد

1 چاره نبود اهل شهوت را ز زن صحبت زن هست بیخ عمر کن

2 زن چه باشد ناقصی در عقل و دین هیچ ناقص نیست در عالم چنین

3 دور دان از سیرت اهل کمال ناقصان را سخره بودن ماه و سال

4 پیش کامل کو به دانش سرور است سخره ناقص ز ناقص کمتر است

1 بود بلقیس و سلیمان را سخن روزی اندر کشف سر خویشتن

2 هر دو را دل بر سر انصاف بود خاطر از رنگ رعونت صاف بود

3 گفت شاه دین سلیمان از نخست گر چه بر من ختم ملک آمد درست

4 در نیاید روز و شب کس از درم تا من از اول به دستش ننگرم

1 کرد چون دانا حکیم نیکخواه شهوت زن را نکوهش پیش شاه

2 ساخت تدبیری به دانش کاندر آن ماند حیران فکرت دانشوران

3 نطفه را بی شهوت از صلبش گشاد در محلی جز رحم آرام داد

4 بعد نه مه گشت پیدا زان محل کودکی بی عیب و طفلی بی خلل

آثار جامی

8 اثر از سلامان و ابسال در هفت اورنگ جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر سلامان و ابسال در هفت اورنگ جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.